در زندگی مشترکم همیشه با خودم فکر می کردم با این همه خدمات ارزنده بعنوان یک زن به همسرم و ارتباطات مؤثر با همه اطرافیانم چی می شه که همراهی از همسرم دریافت نمی کنم.
تا اینکه سخت ترین تصمیم زندگی ام را گرفتم «طلاق»
اما چجوری می توانستم طلاق بگیرم من که همیشه در وجودم عشق جاری بود؟تنها به این دلیل توانستم تصمیم قطعی بگیرم چون به جز همسرم برای خودم هم ارزش قائل بودم و متوجه بودم که عشقی که می دهم دریافتی از عشق ندارم و چون با خودم و اطرافیانم تو صلح بودم، پس تصمیم گرفتم در جدائی هم با صلح و دوستی از همسرم جدا شوم.
با قبول مسئولیت سخت اشتباهات خودم توانستم تا حدود زیادی از رنجشهایم چشم پوشی کنم. تا بتوانم در جدائی با کنترل صددرصد زندگی خودم تمامیت خودم را زندگی کنم. درصدی که در زندگی مشترکم نمی توانستم داشته باشم پس بدون نفرت با عشقی درونی جدا شدم، با کمترین آسیب به فرزندانم. زیرا عشق پاداش های بسیار دارد.
هنگام آخرین وداع از همسرم پرسیدم: من برای زندگیمان چه کاری انجام ندادم؟
جواب تکان دهنده ای به من داد:
تو غذاهای خوشمزه برای من درست کردی ولی من فقط « آب » می خواستم !!! بعدها با مطالعه ۵ زبان عشق متوجه شدم منظور همسرم از « آب » زبان عشق خودش بود .من ندانسته در ایام جدائی با زبان عشق او (کلمات تأییدآمیز) صحبت کردم و با همین روش حتی مسیر جدائی ما خیلی شیرین تر از ازدواج ما طی شد. یعنی با یادگیری زبان عشق راه های سخت، شیرین و بدون زبان عشق، ساده ترین راه ها بسیار دشوار خواهد شد.
– همیشه دلم می خواست رمز موفقیتم در جدائی طلایی ام را به افرادی که با خشم و غضب درصدد جدائی هستن، انتقال بدم. ولی جز به دو نفر روش من جواب نداد. تا اینکه با کوچینگ آشنا شدم و با آموزش کوچینگ و همینطور یادگیری ۵ زبان عشق متوجه شدم نه تنها در جدائی مسالمت آمیز که در تمامی جهات زندگی از این تلفیق می توان استفاده کرد و در زندگی بکار برد.
من در اینجا چکیده ای از ۵ زبان عشق نوشته گری چاپمن را به اختصار بیان می کنم.
پر نگه داشتن مخزن عشق
دنیا بر مدار عشق می گردد و در کانون وجود بشری، آرزوی صمیمیت و مورد محبت و علاقه فرد دیگری بودن وجود دارد.
یکی از اساسی ترین اهداف ازدواج دریافت این عشق و محبت می باشد ما پیش از عاشق شدن، به عشق نیاز داریم و تا زمانی که زنده ایم به آن نیاز خواهیم داشت.
اما عشق در عین اینکه مهم است، مشکل هم هست. و اکثری از زوج ها از درد پنهان مشترکشان زندگی مشترکشان می نالند. چرا که بزرگسالان نیز مانند کودکان مخزن عشق دارند و پر نگه داشتن عشق در ازدواج همانقدر مهم است که توجه به سطح روغن اتومبیل. و کیفیت هر زندگی مشترکی در هر سطحی که باشد همیشه می تواند بهتر شود یادگیری زبان صحیح عشق ،کلید کمک به یکدیگر در درک محبت دیگری است.
تعریف زبانی تنها راه بیان کلمات تأیید آمیز نیست.
استفاده از کلمات تشویق آمیز،کلام مهر آمیز و کلمات فروتنانه نیز شیوه ای دیگر ابراز زبان این عشق می باشد، عشق تقاضا می کند، تحکم نمی کند.
زبان دوم عشق : وقت گذاشتن برای یکدیگر
وجه اساسی وقت گذاشتن برای یکدیگر «با هم بودن» است، منظور کنار هم بودن نیست… با هم بودن یعنی توجه کامل و متمرکز. و به این معنی نیست که ما باید اوقاتی را در جایی که به چشمان یکدیگر خیره شده ایم با هم بگذرانیم. منظور اینست که ما با هم کاری انجام بدهیم ولی طی این مدت تمام توجه مان به دیگری باشد.
کلمات تأیید آمیز روی چیزی تکیه می کنند که ما «می گوییم»
اما گفتگوی متمرگز روی چیزی که «می شنویم»متکی است.
یادگیری گوش دادن شاید به سختی یادگیری یک زبان خارجی باشد.
آیتم هایی برای خوب شنیدن:
۱- به چشمان همسرتان یا مخاطبتان نگاه کنید
۲- به هنگام گوش دادن مشغول کار دیگری نشوید.
۳- ضمن گوش کردن در پی کشف احساسات طرف مقابلتان باشید.
۴- به حرکات بدن توجه کنید.
۵- حرف مخاطب را قطع نکنید.
زبان سوم عشق: دریافت هدایا
در هر فرهنگی هدیه دادن بخشی از روند عشق است. شما برای اینکه به کسی هدیه بدهید باید به او فکر کنید خودِ آن هدیه، نماد فکر است.
مهم نیست چقدر پول صرفش شده، مهم اینست که شما به فکر او بوده اید.
هدایا نماد همان بصری عشق هستند و نماد همان بصری عشق در نظر بعضی افراد مهمتر از بقیه اند.که در واقع این زبان یکی از آسان ترین زبانها برای یادگیری می باشد.از نظر کسی که زبان عشق او دریافت هدیه است قیمت هدیه چندان اهمیتی ندارد، مگر اینکه با وسع مالی بی تناسب باشد. سرمایه گذاری روی عشق اطرافیان نزدیک، خصوصا همسران مثل سرمایه گذاری روی مهمترین سهام بازار است. حد هر عشق بخشش است.
زبان چهارم : خدمت به یکدیگر
افرادی با این زبان با عشق کاری برای دیگری انجام میدهند و هم می خواهند با روحیه ای مثبت و توأم با عشق برایشان خدمتی انجام شود، بدون کوچکترین سختی و اینچنین قائلند که بزرگان واقعی به دیگران خدمت می کنند. وانجام هر کاری مهم از کارهای کوچک و بزرگ همگی خدمت محسوب می شوند.
درخواست کردن به عشق جهت می دهد. ولی دستور دادن جریان عشق را بند می آورد عشق آزادانه اِعطا می شود و نمی توان عشق را به زور درخواست کرد.
عشق یک انتخاب است و نمی تواند اجباری باشد.
اشخاصی که زبان عشقشان خدمت به یکدیگر است بهتر است به جای امر کردن در خواست کنند.
و برای درخدمت دیگران بودن هم، اجازه ندهند مانند پادری با ایشان رفتار کنند اجازه دادن به خودتان که مورد استفاده یا سوء استفاده دیگران قرار بگیرید عملی از روی عشق نیست. درواقع خیانت است هم به خود هم به طرف مقابل. عشق واقعی می گوید: من بیشتر از آن که تو را دوست دارم که اجازه بدهم اینگونه با من رفتار کنی، این برای هر دو نفرمان خوب نیست.
زبان پنجم عشق: تماس فیزیکی
افرادی با این زبان اینگونه درکی از لمس دارند: هر چه به من ربط پیدا می کند در بدنم است و لمس بدن من یعنی لمس من.
در مواقع ناراحتی و بحران هیچ چیز به اندازه درآغوش کشیدن یا لمس دست یا حتی دستی روی شانه زدن، مهمتر و اثرگذارتر برای این تیپ افراد نخواهد بود. و در روابط زناشویی دست در میان موها فرو بردن و تماسهای عاشقانه و درنهایت روابط جنسی برقرار کردن ، رگ حیاتی روابط عاطفی افرادی است که تماس فیزیکی زبان اصلی عشق آنهاست و افرادی که علاقه ای ویژه به سکس دارند، لزوماً افراد با زبان عشق فیزیکی نیستند.
کشف زبان اصلی خودتان
برخی از افراد به محض شنیدن اینها زبان اصلی عشق خود و همسرشان را می فهمند اما اینکار برای همه آسان نیست. اول اینکه تمام ما آدمها همه این زبان ها را در ذات مان دارا هستیم ولی متأثر از تربیت و محیط اطرافمان یکی از این ها، زبان اصلی هر یک از ما خواهد شد. و البته ممکن است در بعضی افراد دو زبان با اهمیت نزدیک به هم نیز وجود داشته باشد. ضمن اینکه هر کدام از این زبانها لهجه های متفاوتی نیز دارند که در این مقال نمی گنجد.
سه راه برای تشخیص زبان اصلی عشق خودمان:
۱-چه چیزی همسرتان می گوید یا نمی گوید که عمیقاً باعث رنجشان می شود؟ عکس آنچه که شما را آزار می دهد، احتمالاً زبان اصلی عشق شماست.
۲-شما اغلب چه چیزی از همسرتان درخواست کرده اید؟چیزی که بیش از همه درخواست کرده اید احتمالاً همان چیزی است که سبب می شود تا احساس کنید که مورد مهر و محبت هستید.
۳-معمولاً خودِ شما چگونه به همسرتان ابراز عشق می کنید؟ شیوه ابراز عشق شما می تواند نشانه همان چیزی باشد که در شما احساسِ مورد محبت بودن را بوجود می آورد.
دو نوع از افراد ممکن است در کشف زبان اصلی عشق خود دچار مشکل شوند.
اول آنهایی که در مخزن عشق عاطفی شان مدتهای سدید پُر بوده است و معلوم نمی شود که کدامیک از اینها بیش از همه به آنها احساسِ مهر و محبت دیدن میدهند.
دومی آنهایی که مخزن عشق عاطفی شان مدتهای سدید خالی بوده و درنتیجه به یاد نمی آورند که چه چیزی سبب می شود که احساس کنند مورد مهر و محبت قرار گرفته اند.
در ارتباط با کوچینگ وقتی با زبان های مختلف عشق آشنا باشیم بخش مهم کوچینگ، که ایجاد ارتباط مؤثر و همدلی و گوش دادن فعال هست را می توان ایجاد کرد تا بتوانیم هم ارتباط خانوادگی موفق داشته باشیم و هم بعنوان کوچ بتوانیم با زبان عشق آنها آشنا باشیم که کاملاً مرتبط با نیازهای افراد می باشد.
توجه به رفع نیاز همسر یا اطرافیان قطعاً یک انتخاب است. در کوچینگ کلید صمیمیت، دوستی و موفقیت، نحوه رویارویی با اختلافات است. و کامل بودن ارتباط یعنی معنای پیام در ذهن گیرنده مساوی با معنای پیام در ذهن فرستنده و سوءتفاهم یعنی اختلال در انتقال پیام در فرآیند ارتباط که علم و آگاهی به زبان های مختلف افراد می تواند یکی از راه های درک مخاطب مان باشد تا انتقال پیام به درستی صورت گیرد.
۴ مؤلفه در برقراری ارتباط مؤثر باید رعایت شود.
- صداقت
- صراحت
- احترام متقابل
- مهارگری یا خودمختاری، نه کنترل
یعنی در هر رابطه ما هستیم که میزان آزادی و اختیار به فرد مقابل در نحوه عملکردش با خودمان را می دهیم
چه در زندگی شخصی و چه در جایگاه یک کوچ.
دادن فعال و شناخت زبان عشق افراد و کوچینگ می توان ارتباطی مؤثر ایجاد کرد، حتی با افراد دیگر .
ارزشها و مسیر و روششان کاملاً متفاوت با ما باشد هم در روابط شخصی
همچنین کوچ موفقی در مسیر رسیدن مراجعانمان به اهدافشان باشیم که همه در گرو ارتباطی مؤثر به وجود خواهد آمد و ارتباطی مؤثر است که در آن راه به روی هرگونه سوءتفاهمی بسته شود. سوءتفاهم هایی که ممکن است به دلیل عدم درک نیازهای مختلف انسانی پیش آید و همچنین در مبحث همدلی که پایه ای ترین کلید قفل مشکلات مراجع هست باید گفت که همدلی به هیچ وجه به معنی تایید کردن طرف مقابل و هم عقیده بودن با او نیست، همدلی یعنی بتوانیم بدون آنکه در موقعیت طرف مقابل قرار گرفته باشیم ،خودمان را جای او بگذاریم و از منظر او به مسئله اش بنگریم و او را درک کنیم. همدلی کمک می کند تمام انسانها را با تمام تفاوتها و شباهتها و اختلافات بپذیریم و به آنها احترام بگذاریم و به ایجاد ارتباطی مؤثر رسیده ، ارتباطی که تجربه شیرین زندگی من شد. من با وجود اینکه در زندگی زناشوئی ام عشق نثار کرده بودم ولی چون و به همین دلیل، با ارزشهای من هیچگونه مطابقتی نداشت. من نمی توانستم در سمت همسری با او همدلی و همراهی کنم ولی در جدائی امکان همدلی برایم امکان پذیر بود. و با همین همدلی کردن در دوران جدائی موفق شدم ارزشمندترین چیزهای زندگی ام را یعنی حضانت فرزندانم را بعهده بگیرم همینطور نفقه، مهریه و تمامی لوازم منزل را. بدون کوچکترین جنجال و درگیری.
بدست آوردن این ها با وجود ویژگی های فردی همسر سابقم، یعنی یک « معجزه بزرگ الهی».
می خواهم بگویم همدلی و همراهی و درک و پذیرش طرف مقابل و درک و همدلی با خود، وقتی در جدائی معجزه ایجاد کند قطعاً در زندگی مشترک و ارتباط با اطرافیان و همچنین در جلسات کوچینگ با مراجعان نیز می تواند باعث معجزات بزرگتری گردد.
من امیدوارم با آموزش کوچینگ بتوان در سطحی وسیعتر و هر چه زودتر به جامعه ای رو به رشد و ترقی و صحت و سلامت دست پیدا کنیم.
شادی نوروزیان
دانشپذیر کوچینگ گروه ۴۲
آکادمی بین المللی فراکوچ