کوچینگ در روانشناسی، یکی از زیرشاخههای علمی و تأییدشده این رشته به شمار میرود که بر افزایش عملکرد بهتر و شکوفایی افراد و توسعه آن در بین همه مردم تمرکز دارد. طبق مطالعات تأییدشده علمی، کاربرد کوچینگ تأثیر بسزایی بر شکوفایی و کشف استعدادهای کودکان و بزرگسالان داشته و آنها را با افزایش استانداردها، در تحقق اهداف و دستیابی به خواستههایشان حمایت و همراهی میکند. کوچینگ در راستای اهداف روانشناسی مثبتگرا یک روش مربیگری مبتنی بر شواهد برای ارتقا سطح آگاهی، موفقیت و تابآوری افراد است که میتواند به آنها در دستیابی به اهداف شخصی و شغلی در جهت خوشبختی و موفقیت آنها کمککننده باشد. کوچینگ حتی موقعیتی را فراهم میکند که روانشناسان آموزشی و تربیتی به شیوههای تربیتی خود تنوع ببخشند. میخواهید بفهمید چگونه ممکن است کوچینگ منجر به شکوفایی و تغییر مسیر زندگی شود با ما تا پایان مقاله همراه باشید.
کوچینگ در روانشناسی دیدگاههایی را در مورد سؤالاتی ازجمله موارد زیر ارائه میدهد:
- چه عواملی بر میزان نتایج مثبت در روابط کمک میکند؟
- برای رشد و پیشرفت بهینه افراد چه شرایطی باید ایجاد شود؟
- چه تأثیری بر میزان انعطافپذیری و تابآوری افراد در رسیدن به اهدافشان دارد؟
- کوچها چگونه میتوانند افراد را در جهت خلق آیندهای مطلوب، حمایت کنند؟
- کوچها چگونه این امکان را دارند که به افراد کمک کنند، شیوههای تفکر محدودکننده خود را که ممکن است در عملکرد و یا رفاه آنها تداخل ایجاد کند، شناسایی کرده و بر آنها غلبه کنند؟
- کوچها چگونه میتوانند انگیزهای ذاتی برای تغییر و توسعه در افراد ایجاد کنند؟
در پاسخ به چنین سؤالاتی، روانشناسی مدلها و رویکردهای زیادی را ارائه میدهد که میتواند رابطه کوچینگ در روانشناسی را زیربنای خود قرار داده و عمق بیشتری به آن ببخشد.