- به نظر شما برای اینکه کسی اعتمادبهنفس داشته باشد، به چه تواناییهایی نیاز دارد؟
- برای ایجاد و تقویت اعتمادبهنفس و ارزشگذاری خود، به چه مواردی نیاز داریم؟
- تعریف شما از هر یک از این واژهها چیست؟ اعتمادبهنفس/ عزتنفس/ احترام به نفس
- برای تقویت آنها به دنبال عاملی بیرونی میگردید یا معتقدید در درون باید به جستجوی آن پرداخت؟
در اولین نگاه، در هر سه این کلمات، لغت نفس دیده میشود؛ مسلماً برای اینکه اعتمادبهنفس، عزتنفس و احترام به نفس را بشناسیم و آنها را در خود ایجاد و تقویت کنیم، ابتدا باید نفس خود را بشناسیم! زمانی که تعریفی از خود وجودیمان نداشته باشیم، عملاً چیزی برای احترام گذاشتن و اعتماد به آن نداریم! پیش از هر چیز و بهعنوان مقدمهای مهم و اساسی، باید ماهیت وجودی خودمان را باور کنیم و به خودمان باور داشته و عاشق خود باشیم. برای ایجاد اعتمادبهنفس، باید پذیرای این لحظه خودمان باشیم و خودمان را همانطور که هستیم دوست داشته باشیم و با تمام ابعاد و زوایا، عاشق وجود خود باشیم. برای اینکه خود را باور کنیم و قدر و ارزش خود را بدانیم، نیازی به دستاوردهای خاص و بزرگ بیرونی نیست؛ در گام اول کافی است، بدانیم انسان و اشرف مخلوقات هستیم! «زندگی، ده درصد آن چیزی است که شما تجربه میکنید و نود درصد چگونگی پاسخ شما به آن تجارب است.»[۴] اگر برای خود ارزش قائل باشید، بهترینها را برای خود، خواهید خواست و به عبارتی بهترین تجارب را برای خود رقم خواهید زد. و اما… اعتمادبهنفس چیست؟ تصویری از همه زندگی گذشته فرد است. اعتمادبهنفس، چیزی نیست جز مجموعهای از شکستها و موفقیتهای فرد و ارزیابی آنها؛ درنهایت، اعتمادبهنفس تصویری است که هر فرد از خود دارد، تصویری که یکشبه حاصل نشده است و یکشبه هم نمیتوان آن را دگرگون کرد. در اینجا ما نمیخواهیم درباره اهمیت اعتمادبهنفس و نحوه شکلگیری آن سخن بگوییم؛ بلکه میخواهیم راهی برای بهبود و افزایش آن ارائه بدهیم. در ادامه پیشنهادهایی برای پدید آوردن اعتمادبهنفس نیز خواهیم داشت؛ اما قبل از بیان برخی دستورالعملها، لازم است که بر چند نکته تأکید کنیم:
- نکته اول: برای افزایش اعتمادبهنفس، باید دقیقاً با خودتان روبهرو شوید و ببینید که خودتان را چگونه ارزیابی میکنید؛ چه نمرهای به خودتان میدهید. کدام جنبه و ویژگی خود را بیشتر یا کمتر میپسندید؟ بدون چنین ارزیابی از خود و مواجهه با خویشتن هر کوششی نافرجام خواهد ماند.
- دومین نکته: این موضوع را دریابید، اعتمادبهنفس یا تصویری که از خودتان دارید، محصول سالیان گذشته زندگی شماست و بهتدریج به چنین صورتی درآمده است؛ بنابراین، تغییر و اصلاح آن نیز نیازمند زمان و کوشش است. این به معنای ناامید شدن نیست؛ بلکه به این معناست که شناخت واقعیت در اینجا بسیار ضروری است و مهم آن است که واقعیت را آنگونه که هست، بشناسیم و سپس در پی اصلاح آن برآییم. در تمامی مراحل تغییر و تقویت حس خود، توجه کنید، هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید. ارزش هر فرد را تنها خود او میفهمد و بس.
- سومین نکته: هر حرکت ما و هرروز که از زندگی ما میگذرد، میتواند گامی بهسوی کسب اعتمادبهنفس کامل باشد. فراموش نکنید که هنوز شخصیت آرمانی و فردایی شما آفریده نشده است. با ترسهای خود روبهرو شوید؛ حتی اگر این ترسها باعث شرمندگی و خجالت شما میشوند. برای مثال، زمانیکه ذهن شما میگوید «تو مهارت مذاکره کاری را نداری!» یا « تو اضافهوزن داری!»، به او توجه نکن! همیشه ذهن ما درست نمیگوید. در آن لحظه، به خودت اعتماد کن و شروع به مذاکره کن یا لباس مورد علاقه خود را بپوش.
فهرست مطالب
افزایش اعتمادبهنفس با سه عامل کلیدی
ریشههای عدم اعتمادبهنفس، همانند بسیاری از کمبودها و پدیدههای منفی روانی، به دوران کودکی، محیط نامطلوب و روشهای منفی و غلط تعلیم و تربیت برمیگردد و به عبارتی، ناشی از ناآگاهی والدین است که خود آنان نیز قربانی والدین ناآگاه و تحت تأثیر رفتارهای حاکم بر خانواده و محیط نامطلوب خود بودهاند. احساس ارزش شخصی کمتر در زندگی، محدودیت در فعالیتها، ترس و اضطراب، انرژی و انگیزه کمتر برای اقدام، لحظات دشوار در تعامل با دیگر افراد جامعه نیز از پیامدهای این روشهای منفی تعلیم و تربیت هستند. از طرفی، تحقیقات نشان میدهند، افرادی که اعتمادبهنفس بالایی دارند، به خاطر عملکرد بهتر در زندگی شغلی خود موفقتر خواهند بود. البته که اینطور است! چراکه بااحساس ارزش و درک آن و درنهایت بهکارگیری آن در فعالیتهای خود، مقتدرتر و مصممتر میشوید؛ بالطبع، نتیجه کار نیز باورنکردنی است. وقتی آرام باشید و اطمینان داشته باشید دیگران در اطراف شما احساس راحتی میکنند. برای اینکه اعتمادبهنفس واقعی داشته باشیم و از سطوح عمیقتری از آن برخوردار باشیم، باید سه عامل زیر را در خود به وجود بیاوریم:
- اعتمادبهنفس رفتاری:
اعتمادبهنفس رفتاری، یعنی باور داشته باشید، این امکان برای شما فراهم است که تمام توانتان را بهکارگیرید و شرایط و اوضاع زندگی را آنگونه که مطلوب و دلخواهتان است، تغییر دهید. از ویژگیهای اعتمادبهنفس رفتاری اعتقاد و ایمان به قابلیت و توانایی در عمل کردن است. اعتماد و ایمان به اینکه پشتکار خواهید داشت و پیوسته و مداوم به اقدامهای خود ادامه میدهید تا به نتیجه مطلوب و نهایی برسید. مهمترین نکته در رشد و توسعه اعتمادبهنفس رفتاری عمل کردن است. هرچه بیشتر به خودتان اعتماد داشته باشید گامهای بلندتری بدخواهید داشت.
- اعتمادبهنفس احساسی و عاطفی:
اعتمادبهنفس احساسی و عاطفی چیزی نیست که آن را در بیرون از خود به وجود آورید. اعتمادبهنفس احساسی را فقط در درون خود میتوانید خلق کنید. هرچه بیشتر در روابطتان با دیگران اعتماد ایجاد کنید و درون خود را محترم شمرده و به خود ارج بنهید، اعتمادبهنفس احساسی زیادتری خواهید داشت و بااقتدار بیشتری با دیگران ارتباط برقرار خواهید کرد.
- اعتمادبهنفس روحی و معنوی
بیگمان، پیشازاین هرگز عبارت اعتمادبهنفس روحی معنوی را نشنیدهاید. این مهمترین نوع اعتمادبهنفس محسوب میشود؛ چراکه تعریفکننده رابطه شما و جهان هستی است، جایی که در آن زندگی میکنید، میتوان گفت اعتمادبهنفس روحی و معنوی درنهایت حسی از آرامش و صلح درونی است. قلبتان را سیراب و روحتان را سرشار میسازد. به شما امکان میدهد که با اطمینان خاطر درراه قدم بگذارید و بدانید که خود راه، به شما نشان داده خواهد شد. اعتمادبهنفس روحی و معنوی به شما اجازه میدهد تا دریابید هر جا هستید، همانجایی است که باید باشید. همانجایی که نیاز دارید باشید! اعتمادبهنفس واقعی آن است که به هر ۳ زمینه فوق، معتقد باشیم؛ بهطوریکه علاوه بر احساس اقتدار شخصی، از تعادل و تناسب خوبی نیز در زندگی بهرهمند باشیم. پس از آشنایی با انواع اعتمادبهنفس، یک سؤال مهم و اساسی مطرح میکنم که میخواهم در مورد آن خوب فکر کنید!
- چرا باوجود اعتمادبهنفس پایین، تغییری نمیکنید؟ و یا بگذارید سؤال خود را اینطور مطرح کنم:
- از اعتمادبهنفس پایین و خودباوری پایین چه مزایایی به دست میآورید؟
تا حالا به این موضوع فکر کردید که ممکن است به طرزی ناخودآگاه باور داشته باشید، اعتمادبهنفس نداشتن، بیشتر به نفع شما است تا اعتمادبهنفس داشتن؟ تا حالا به این فکر کردید چنان چه ناگهان از اعتمادبهنفس بدرخشید و با خودباوری بالا ظاهر شوید، چه چیزهایی را از دست خواهید داد؟ قبل از آنکه به چیزی فکر کنید، به این حقیقت بیندیشید که ترک عادتهای بد، منفی و ناسالم برای ما انسانها بسیار مشکل است؛ زیرا منافع زیادی را از طریق همین عادتها و رفتارهای بد و ناسالم کسب میکنیم. البته اینها منافی نیستند که شما به شیوه خودآگاه نسبت به آن آگاهی داشته باشید؛ اما باور کنید که وجود دارد. از شما میخواهم که در مورد این موضوع خوب فکر کنید!