کوچینگ به زبان ساده

کوچینگ چیست؟


بیاید در ابتدای راه، مسیر افراد با دیدگاه های مختلف را از هم جدا کنیم. هر فرد را نسبت به سؤال‌های در ذهن خود راهنمایی کنیم:
* دسته اول: افرادی که می خواهند تعریف کوچینگ را از دیدگاه یک کوچ بررسی کنند.* دسته دوم: افرادی که می خواهند با دید مراجع با کوچینگ آشنایی پیدا کنند، اینکه به طور کلی در کنار یک کوچ بودن می تواند چه دستاورد مثبتی را به زندگیشان اضافه کند.


 خب در ابتدای راه به سؤال ذهنی دسته اول می پردازیم و کوچینگ را از دید یک کوچ بررسی می کنیم کوچینگ چیست و پیدایش آن از کجا ریشه دارد و تأثیر آن بر زندگی افراد چه چیزی می تواند باشد؟ ریشه کلمه کوچ از روستایی در شمال غربی مجارستان با نام کاکس (kocs) می آید. روستایی که در زمان خود به خاطر نوآوری که داشت، رنگ جدیدی به دنیا داد و آن را دستخوش تغییراتی کرد که جنبه مثبتی در زندگی انسان ها داشت.
در قرن پانزدهم روستای کاکس امرار معاش خود را بر پایه ساختن چرخ و حمل کالا می گذراندند که این فرایند بین دو شهر وین و بوداپست صورت می گرفت. در همان بحبوحه زمانی، شخصی با طراحی جدیدتری از کالسکه‌های در طراحی راحت‌تر و سایز بزرگتر، باعث شد سختی کار افراد کمتر شود. این کالسکه های کاکس مشهور شدند که درواقع این کلمه بعدها با نام coach در زبان انگلیسی تغییر کرد؛ بنابراین تا اینجا متوجه شدیم که «کوچ» در دنیای مدرن همان کالسکه در قرن پانزدهم میلادی بوده است.

 

در قرن هجدهم محصلان از این کلمه برای دبیران و معلمان استفاده کرده اند که در منزل تدریس می کردند و آن ها را برای امتحانات آماده می کرده اند. دلیل رایج شدن کلمه کوچ برای مربی ها و معلمان این بود که همانند کالسکه که رسیدن به مقصد را سریع تر و راحت تر می کرد، باعث می شد دانش آموزان و دانشجویان سریع تر و راحت تر به موفقیت در امتحانات دست پیدا کنند. کوچ ها در واقع برای افرادی می باشد که از نظر روانی سالم هستند و نیاز به کمک دارند برای بهتر شناختن خودشان و به یاد آوردن راه حل های که داشته اند ولی صرفا، آن را به فراموشی سپرده اند.

 

کوچینگ یک فرایند است که یک کوچ با داشتن مهارتِ ایجاد یک فضای امن، قابل اعتماد و اطمینان باعث می‌شود مراجع از همه جنبه های زندگی خود صحبت کند. کوچینگ، مشاوره دادن نیست. در کوچینگ، یک کوچ حرفه‌ای با شنونده فعال بودن و پرسیدن سؤالات کلیدی از مراجع به او یا آور می شود که از تمامی توانایی خود، در جهت حل مسائل استفاده کند. چرا که کوچ ها اعتقاد دارند که هیچ کس به اندازه خود فرد از جنبه های زندگی خود آگاه نیست که چه راه حلی برای مسائلش جوابگو است. ریشه انسان از نسیان می آید و آن هم یعنی فراموشی. پس کوچینگ را می توان فرایندی دانست که در جهت بهبود عملکرد افراد در همه زمینه های زندگی‌اش کار می‌کند. برای ارتقا در بسیاری از زمینه های زندگی افراد می توان از کوچینگ استفاده کرد.

 

در کوچینگ، کوچ ها بدون دیدگاه قضاوت گرانه در کنار مراجع به او کمک می کنند که تکه های پازل زندگی خود را کنار هم بچیند و از آن تابلوی زیبا و شفاف بسازد. کوچینگ یک رابطه حمایتی دو سویه می باشد که در آن کوچ با همراه شدن با مراجع، باعث می شود که مراجع تمام نیرو و تمرکز خود را بر روی مسیر رفتنش به سمت هدف بگذارد.

 

 

چرا به کوچینگ نیاز داریم؟


چرا کوچینگ ارزشمند است؟ چرا افراد موفق کوچ دارند؟ چرا افرادی که سودای اهداف کلان در سر دارند و در دنیای رقابتی در حوزه خود حرف اول را می‌زنند. از کوچینگ استفاده می­کنند؟ برای جواب به این سؤالات باید توجه داشت که هر فردی در مقطعی درگیر هدف بزرگی بوده است. که برای رسیدن به آن با فراز و نشیب­های متنوعی روبرو بوده است، گاهی چنان بی‌انگیزه که رمقی برای ادامه نداشته و گاهی پر از انرژی که چندین برابر از توان خود تلاش می­کند. ازاین‌رو به فردی نیاز بوده که به دور از قضاوت­های شخصی، او و فعالیت­هایش را ارزیابی کرده و هم­شانه او، از فعالیت­های او بازخورد داده و از نتایج آن گزارش دهد. این دلایل ساده اما بسیار کلیدی و حساس، ضرورت کوچینگ را بیش از پیش نمایان می­کنند.

در این خصوص، بیل گیتس، بنیان‌گذار و رئیس مایکروسافت بر این عقیده است که: «هر فرد به یک کوچ نیاز دارد» و در ادامه خاطرات خود در خصوص کوچینگ این‌چنین می­گوید: «زمانی که من در حال ساخت اولین شرکتم بودم، متوجه شدم که بزرگترین محدودیت در مسر رشد شرکتم، رشد شخصی و فردی من به عنوان پایه­گذار و مدیرعامل است. از این‌رو یک کوچ را استخدام کردم که طی ماه ها، ۱۰ کوچ خبره من را برای برنامه‌های توسعه استراتژیک، حیات بخشیدن به ارزش های شرکت و کار از طریق موقعیت های بین فردی پر استرس یاری کردند و من در کار بسیار قاطع­تر و مصمم­تر شدم که ارزش آن برای من غیرقابل وصف است.»


اگر بخواهیم به سؤال «چرا کوچینگ ضرورت دارد؟» پاسخ دهیم، ابتدا به ساکن باید به پیچیدگی‌های دنیای امروز اشاره کرد. هر روز که ارتباطات در جهان پیچیده‌تر می­شود، نقش تکنیک‌هایی چون کوچینگ نیز، در بروز عملکرد مؤثر، لذت بخشیدن به توانمندی‌ها و قرار گرفتن افراد در فضای یادگیری و یاد دهنده در سازمان‌ها، بیشتر احساس می­شود. افراد برای توسعه فردی به مهارت‌ها و فنون نوآورانه­ی بیشتری پیوند می­خورند تا آنجا که فنونی چون کوچینگ در نزد نخبگان و مدیران برنامه‌ریز نه فقط یک مهارت و فن، بلکه به عنوان هنر تحول‌آفرین شناخته می­شود. عملکرد کوچینگ زمانی پیچیده‌تر و حساس‌تر می­شود که نیاز کوچ به سازمان‌های خدماتی که علاوه بر الزامات سازمانی با سلامت و شادابی و افزایش عملکرد مرتبط­اند، چشمگیرتر می­شود؛ به صورتی که سازمان‌ها و مدیران استراتژیست باید پاسخگویی قوی­تری به مشتریان، مراجع و مردم ارائه دهند. اجرای راهبرد کوچینگ علاوه بر اینکه فرهنگ یادگیری، فرهنگ رقابت سالم، ارتباطات شایسته، تعامل و همکاری و کسب بهترین تجارب را ترویج می­کند، ایده­های بسیار خوبی را برای عملکرد سریع، یادگیری مؤثر و لذت بخشیدن به یادگیری و یاددهی در اولویت کاری مدیران و کارکنان جای می­دهد.

چه چیزی ضرورت استفاده از کوچینگ را افزایش داده است؟

از جمله مواردی که ضرورت‌های کوچینگ امروزی را افزایش داده است افزایش پیچیدگی‌های محیطی و درنتیجه افزایش مشکلات و چالش‌های کاری؛* ناتوانی افراد در پاسخگویی به محیط پویا (دینامیک) و متنوع؛* گسترش بخش خدماتی در کسب و کارها و ایجاد شرایط کاری متنوع، با توجه به ویژگی های این حوزه و اهمیت توجه به افزایش مستمر کیفیت فرایندها؛* نیاز به استفاده سریع از آموخته های تجارب محیط کار برای رسیدن به عملکرد مطلوب؛* افزایش اهمیت مدیریت دانش و انتقال دانش ضمنی به کارکنان طی فرایندهای کاری؛* افزایش تمایل کارکنان برای رشد و پرورش قابلیتهای خود در مسیر شغلی مطلوبشان و نیاز به روشهای متنوع برای افزایش دانش و مهارتهای شغلی.

این مقاله توانسته چقدر به شما کمک کند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *