
کوچینگ رشته ی جدید علمی نیست که به یکباره و به طور ناگهانی بوجود آمده باشد، کوچینگ احتمالا باید به اندازه برگزاری اولین مسابقه تیراندازی در عصر حجر قدمت داشته باشد. با این حال در دهه اخیر بوده است که واقعا می توان مفهوم کوچینگ را در زمینه تجارت و کسب و کار و خارج از محیط ورزشی دید.
کوچینگ همیشه بخش طبیعی از زندگی هر فردی و در هرجایی بوده است، زمانی که میلیون ها پدر و مادر در هرجایی از دنیا فرزندان خود را بی قید و شرط دوست دارند و نیازهای آنان را به طور کامل برآورده می کنند و حمایت همه جانبه ای از آن ها دارند تا رشد کنند و یا وقتی صدها هزار نفر از رهبران بزرگ و موفق می دانند که چگونه کارمندان خود را رشد دهند، آن هم نه با اعمال زور و قدرت، بلکه با باور کردن آن ها، به چالش کشاندنشان، حمایت از آن ها و دادن بازخوردهای مثبت و منقی در واقع از کوچینگ استفاده می کنند.
چکیده مطالب
کوچینگ فرآیندی است مشارکتی که طی آن کوچی با همراهی کوچ مسیر رسیدن به خواستهها و اهداف (تغییرات مثبت در زندگی) را طی میکند». کوچینگ از جنس همآفرینی (Co-creation) است یعنی کوچ و کوچی با هم همکاری میکنند تا چیزی ارزشمند (نتیجه گرفتن کوچی) را بیافرینند.
کوچینگ روندی است که جهت بهبود عملکرد افراد در زندگی حرفه ای، اجتماعی و حتی عاطفی کار میکند، به این معنی که در بسیاری از زمینههای زندگی، برای پیشرفت و ارتقاء عملکرد میتوان از کوچینگ کمک گرفت.
تمرکز کوچینگ به جای گذشته بر حال و آینده (نزدیک) فرد است و به کنکاش و رفع مسائل و مشکلات گذشته نمیپردازند. باور کوچینگ بر این است که افراد بهترین مسیر را خودشان میتوانند تشخیص دهند و غالبا پاسخ مشکلات افراد، نزد خود آنها است. از این رو در پروسه کوچینگ انتخابکننده و پیش برنده جلسه خود مراجعهکننده است و کوچ او فقط نقش یک تسهیلگر را بازی میکند.