کاش زودتر شروع کرده بودم …
کاش زودتر از این ها می فهمیدم …
کاش تنبلی نمیکردم و به موقع انجامش میدادم…
کاش از فرصت های عمرم به خوبی استفاده میکردم…
من خیلی از فرصت های خوب زندگیم رو به خاطر اهمال کاری و پشت گوش انداختن کارها از دست دادم…
این صحبت های افرادی است که افسوس گذشته و فرصت های از دست رفته شان را می خورند و اهمال کاری را عامل عدم موفقیت بیشتر خود میدانند.
به راستی چرا ویژگی اهمال کاری (به انگلیسی: Procrastination) تا این اندازه مهم است که دغدغه خیلی از افراد در مسیر موفقیت شده؟ و چه ارتباطی با موفقیت و رضایت فردی دارد؟ این ها سوالاتی است که در این مقاله به آنها پاسخ خواهیم داد.
فهرست مطالب
اهمال کاری چیست؟
اهمال کاری به معنی به تعویق انداختن عمدی کارها یا وظایف مهم، با وجود آگاهی از عواقب منفی آن است. این عادت می تواند در زمینه های مختلف زندگی مانند کار، تحصیل، روابط و سلامتی فرد تاثیر منفی بگذارد.
وقتی میخواهیم درباره ویژگی خاصی توضیح دهیم معمولا اینگونه میگوییم که کاری رابه شیوه ای خاص و بدرستی انجام میدهیم؛ ولی در مورد اهمال کاری آنچه اهمیت دارد انجام ندادن و یا به تعویق انداختن کارهایی است که از ضرورت آنها آگاهیم و به هر دلیلی مانعی برای انجام آنها داریم. این ویژگیِ قابل بهبود به انجام ندادن وظایف، به تعویق انداختن آنها، عدم توجه به موضوعات مهم و اولویتها در زندگی، عدم پیگیری و رسیدگی به موقع موضوعات اشاره دارد که ممکن است منجربه عواقب منفی و گاهی جبران ناپذیری برای فرد یا مجموعه مرتبط با آن شود.
عوامل موثر در اهمال کاری
اگر از اهمال کاری خود خسته شده اید و به دنبال راهی برای رفع آن هستید، اولین موردی که باید به دنبال آن باشید علت وجود اهمال کاری در شماست. چه چیزی باعث می شود میل به انجام کار ها را از دست بدهید؟ بی انگیزگی؟! عدم داشتن برنامه ریزی درست؟! عدم مهارت کافی؟!
این موارد باید مورد بررسی قرار بگیرد تا بتوانید قبل از اینکه اطرافیانتان شما را با این صفت یاد کنند، آن را رفع کنید. در زیر به برخی از این عوامل اشاره میشود:
- نبود انگیزه و اهمیت؛
- عدم تعیین اولویتها؛
- کاهش مهارتها یا تجربه؛
- فشار کاری بیش از حد؛
- ناکارآمدی سیستمهای مدیریت کار؛
- تضاد در اهداف سازمانی؛
- عدم اطمینان از انجام کارها؛
- نبود سازماندهی مناسب؛
- بیتوجهی به موانع؛
- عدم تعهد به تکالیف.
چرا درمان اهمال کاری مهم است؟
اهمیت اهمال کاری تا جایی است که فرد یا مجموعه را در استفاده از فرصت های پیش رو ناکام و سبب کاهش کیفیت کارها، از دست دادن زمان، هزینه سربار، عدم کسب نتایج مورد انتظار و مطلوب، عدم موفقیت، نارضایتی، ناامیدی و احساس شکست می گردد.
اهمیت اهمال کاری را شاید بتوان از آثاری که در ابعاد دیگر زندگی برجای میگذارد بهتر درک کرد. چراکه این ویژگی هم آثار مستقیم دارد وهم آثار غیر مستقیم. آثار مستقیم همان دیر انجام شدن و یا انجام نشدن کار یا برنامه ضروری است ولی این اتفاق تبعاتی دیگر نیز دارد برای مثال:
- از دست دادن اعتبار و اعتماد دیگران در برابر قول و تعهدی که نسبت به انجام آن کار دادهایم؛
- کاهش کیفیت و آثار مثبت مورد انتظار از نتایج به دلیل تعویق در کارها؛
- تاثیرات منفی بد عهدی در روابط بین فردی و مسئولیت های حرفه ای؛
- تاثیرات جبران ناپذیر حاصل از هزینه های سربار و منابع معلق شده و به کار گرفته نشده به دلیل زمان بر شدن پروژه ها؛
- تاثیرات روانی حاصل از استرس و اضطراب ناشی از عدم انجام به موقع وظایف و یا کارهای مهم؛
- کاهش دستاوردهای حاصل از اتمام کارها و در نتیجه کاهش موفقیت های پیش بینی شده؛
- احساس ناتوانی و بی انگیزگی نسبت به کاهش عملکرد خود به دلیل تکرار این نوع رفتار اهمال گرایانه در زندگی؛
- احتمال جدی شدن و حاد شدن خطرات و یا خساراتی که به دلیل اهمال کاری به موقع رسیدگی نشده و یا بهبودی حاصل نشده است؛
- کاهش بهره وری در عملکرد و یاکاهش سودآوری؛
- ایجاد عقب ماندگی و صرف هزینه های بیشتر برای جبران عقب افتادگی ها؛
- در نهایت میتوان گفت باتوجه به اینکه رفتار اهمال کاری در چه شرایط و درچه حوزه ای، از فرد یا تیم سربزند تبعات عمومی و خاصی را در آن حوزه در پی خواهد داشت.
اگر اهمال کاری بد است پس چرا این گونه رفتار میکنیم؟
گاهی دانستن اینکه رفتاری خوب و مناسب نیست ممکن است کافی نباشد و ما ناآگاهانه رفتارهایی از خود بروز مي دهیم که تاثیرات آن فوری و یا در درازمدت برما آشکار مي شود. وگاهی نیز ممکن است رفتاری نتیجه رفتار دیگری در ما باشد. بطور مثال اهمال کاری از آن جمله رفتارهایی است که ناآگاهانه و به دنبال رفتاری دیگر از ما سر میزند. چراکه بنظر نمیرسد با توجه به تاثیرات منفی که درمورد آن صحبت کردیم کسی دوست داشته باشد که آگاهانه اهمال کار باشد. از این رو در ادامه همان طور که بالاتر به آن اشاره کردیم، به بررسی بعضی دلایل احتمالی ایجاد اهمال کاری در افراد می پردازیم:
- گاهی نداشتن برنامه و هدف برای زندگی سبب می شود اهمال کار به نظر برسیم و این در حالی است که اگر برنامه و هدفی برای تلاش کردن داشته باشیم میتوانیم از فرصت ها استفاده کنیم.
- گاهی برنامه و هدف داریم ولی انگیزه نداریم. شاید هدف مان به اندازه کافی اشتیاق آور نیست ویا برنامه سخت گیرانه ای برای خود نوشته ایم. پس اهمال کاری و به تعویق انداختن کارها و امروز فردا کردن آنها، ما را در منطقه آسایش و امن خود نگه میدارد.
- گاهی ترس داریم از انجام کار و آن را به تعویق می اندازیم. که آنهم میتواند به دلایل متعددی باشد؛ مثل ترس از ناشناخته بودن مسیر، ترس از بدست نیاوردن نتیجه مطلوب، ترس از اشتباه کردن، ترس از قضاوت دیگران، ترس از خسارت و ضرر، ترس از سختی کار و ترسهایی که مانع از اقدام به موقع ما می شوند.
- گاهی فشارکاری زیاد، عدم تناسب بین کار و توانمندی فردی و استرس از دست دادن زمان نیز میتواند عاملی مهم در به تعویق انداختن کارها باشد.
- نداشتن اولویت و ناآگاهی از آنچه هم اکنون نقش موثرتری در زندگی مان دارد نیز میتواند از ما فردی اهمال کار بسازد.
- ناکافی بودن مهارت و دانش و در پی آن احساس عدم شایستگی نیز در رفتار اهمال کارانه موثر است.
- عدم تعادل در زندگی ممکن است سبب توجه بیش از حد در یک بعد و اهمال کاری در سایر جنبه های زندگی مان گردد.
- و درگیری های ذهنی و فکری که مانع مهم و بزرگی بر رفتارهای ما خواهد بود.
آیا اهمال کاری بر جنبه های دیگر زندگی و یا سایر رفتارهای ما نیز اثر گذار است؟
درباره دلایل اهمال کاری و آنچه سبب این رفتار می شود صحبت کردیم اما اینجا میخواهیم بگوییم، اهمال کاری نیز میتواند بر سایر رفتارهای ما اثر بگذارد و یا از برخی آنها نشات بگیرد، که به بعضی از این ارتباطات در ادامه اشاره میکنیم:
ارتباط اهمال کاری و تنبلی
- اگر کامل گرایی را همان کمال گرایی منفی بدانیم، پس یعنی مانعی برای شروع یک کار و اتخاذ تصمیم قاطعانه و این دقیقا با اهمال کاری هم راستا است. چراکه فرد کاملگرا کارهایش را به تعویق انداخته به امید اینکه یا خودش آمادهتر شود و یا شرایط برای شروع کارش مساعدتر گردد.
فرد کامل گرا به دلیل استرس و نگرانی که از انجام نشدن درست کار و یا آماده نبودن خود دارد، رفتار اهمال گرایانه ای را در پیش گرفته تا به آمادگی مورد قبول خود برسد. ولی این زمان ممکن است طولانی تر از حد معمول گردد. به طوریکه فرصتهای مناسب را از دست بدهد ویا انجام شدن یا نشدن آن کار دیگر اهمیت و یا فایده ای نداشته باشد.
فرد کامل گرا برای رسیدن به آمادگی در استانداردهای بالایی که مدنظر اوست کارش را به تعویق انداخته، غافل از اینکه گاهی لازم است شروع کند تا به تدریج و با گذشت زمان کامل گردد. اهمال کاری و عملگرایی دو مفهوم متضاد هستند. بدیهی است که آنچه موجب به تعویق انداختن کارها میشود مانع از شروع و به پایان رساندن آنها نیز میشود. در نتیجه درصد کارهای انجام شده کاهش یافته و فرد عملگرایی کمتری خواهد داشت.
فردی که اهمال کاری دارد نمیتواند خود را عمل گرا بداند و فردی که خود را عمل گرا میداند نمیتواند اهمال کار باشد. مگر اینکه عملگرایی او شامل کارهایی شود که اولویت او نبوده و در نتیجه کارهای مهم را به تعویق بیاندازد.
ارتباط اهمال کاری و انضباط شخصی
- انضباط شخصی یعنی توانایی مدیریت بر خود، برنامه ها و زندگی مان و تعهد به آنچه لازم است تا انجام گیرد. انضباط شخصی یعنی بدانم چه کاری، چرا و چگونه قرار است انجام شود. بنابراین نسبت به آن آگاه بوده و از اهمیت آن باخبریم و خود را مشتاق و متعهد به انجام آن میدانیم. در نتیجه نه تنبلی و نه تعویقی در انجام کارها نخواهیم داشت.
افرادی که اهمال کاری دارند بشکلی در انضباط شخصی خود نقص دارند. بنابراین این افراد باید برنامه ریزی هدفمند و مشخصی را در نظر داشته و نسبت به آن متعهد باشند.
ارتباط اهمال کاری و موفقیت
- واضح است که تمام برنامه ریزی ها و تلاش های انسان برای کسب موفقیت و رضایت است. در نتیجه هر عاملی که مانع از تلاش و دست یابی به نتایج مطلوب گردد، عاملی برای عدم موفقیت نیز خواهد بود.
اهمال کاری از آن جهت که مستقیم یا غیر مستقیم تاثیراتی نامطلوب بر عملکرد و نتایج آن خواهد داشت، میتواند تاثیرات نامطلوبی نیز بر موفقیت داشته باشد. بطوریکه هرچه اهمال کاری بیشتر موفقیت کمتر خواهد بود. فرد اهمال کار با تعویق در کارهای مهم، فرصت های خود را از دست خواهد داد در نتیجه روابط و نتایج زندگی خود را دست خوش تغییراتی خواهد کرد که مانعی برای موفقیت های بیشتر او خواهد شد.
۷ تکنیک برای غلبه بر اهمال کاری
تمرین اول:
اگر برای رفع اهمال کاری خود در سایت های مختلف و یا کتاب ها دنبال فعالیت های عجیب و غریبی هستید که چند روزه این مشکل را در شما رفع کند باید بگویم، متاسفم! اینگونه موفق نخواهید شد. شما باید بدانید که غلبه کردن بر اهمال کاری نیازمند یک تلاش ذهنی است! هیچ قرص جادویی یا استراتژی سادهای وجود ندارد که بتوانید از آن استفاده کنید تا از سد اهمالکاری عبور کنید. وقتی توان ادامه دادن راه را ندارید یا موانعی وجود دارند که جلوی پیشرفت شما را میگیرند نیاز به یک تلاش شناختی و ذهنی دارید.
ذهنیت شماست که نوع نگاهتان به یک موقعیت را تعیین میکند. ذهنیت درست تمام چیزی است که برای یافتن انگیزه و اراده لازم برای پیگیری کردن یک هدف مورد نیاز است. پس ابتدا به سراغ ذهن و تفکرات بروید. به دنبال خود آگاهی و شناخت از خودمان باشید. یعنی بدانید که چرا و چگونه اهمال کاری میکنید. در این راستا بهتر است از خود سوالات قدرتمند بپرسید. در نتیجه پاسخ ها، همان راهکارهای مفید و منحصر به فرد خواهند بود. برخی از این سوالات قدرتمند میتوانند موارد زیر باشند:
- در چه شرایطی و درباره چه موضوعاتی اهمال کاری داریم؟
- اهمال کاری را با چه ویژگی میتوانیم جایگزین کنیم؟
- برای مدیریت زمان و برنامه ریزی مناسب چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟
- چگونه میتوانید اشتیاق خود را برای انجام به موقع و مناسب کارها افزایش دهیم؟
- چگونه به عملگرایی متعهدتر باشیم؟
- چگونه مشخص شدن اهداف و مسئولیت پذیری نسبت به وظایف مان را افزایش دهیم؟
- چگونه هیجانات ترس، استرس و باورهای کامل گرایانه خود را مدیریت کنیم؟
- چگونه اولویت ها و ارزش های خود را بازبینی و نسبت به انجام و حفظ آنها متعهد باشیم؟
- چگونه با خودآگاهی و خودانگیختگی به کاهش اهمال کاری خود در کارها کمک می کنیم؟
- چگونه با تعیین استانداردهای معقول و منطقی و متناسب با توانمندی خود میتوانیم عملگرایی را افزایش و اهمال کاری را کاهش دهیم؟
تمرین دوم:
ابتدا فکر کنید که ۵ سال گذشته است؛
در چه جایگاهی هستید؟
چه شغلی دارید؟
چه تحصیلاتی دارید؟
چقدر درآمد دارید؟
و…
حال باید فکر کنید و آن هدفها را تقسیم بندی کنید. در آخر امسال به چه چیزهایی می خواهید برسید؟ بنویسید که من تا آخر امسال به این هدف ها میرسم. بعد دوباره تقسیم کنید که در این ماه چه کارهایی باید انجام دهید. خب نوشتید که در این ماه چه کارهایی باید انجام دهید؟ حالا تقسیم بندی کنید که در این هفته چه کارهایی را باید انجام دهید و دوباره آنها را تقسیم کنید که در هر روز چه کارهایی باید انجام دهید.
بعد از اتمام این برنامه ریزی، شما قدم اول و مهمترین قدم را برداشته اید.
حالا اولویت های فردا را از مهمترین ها به غیرمهم ها را به ترتیب بنویسید (این کار را هر شب انجام دهید). امشب به لیست کارهای فردا نگاه کنید. اینطوری وقتی شما خوابیدید مغز شما آنها را مرتب و دسته بندی می کند. هر شب قبل از اینکه بخوابید به کارهای فردا فکر کنید.
تمرین سوم:
مغز ما دارای دو سامانه مستقل می باشد که به طور همزمان با هم کار می کنند. نخست بخش احساسی مغز ما و نیمه دیگر نیمه منطقی است که آن را سامانه متفکر یا خودآگاه نیز می نامیم که تحلیل نگر و آینده نگر است.
کشمکش های میان دو نیروی مغز توسط روانشناس “جاناتان هاید” (استاد دانشگاه ویرجینیا) توصیف شده است. که آن را در کتاب خارق العاده اش به نام “فرضیه خوشبختی” آورده است. هاید می گوید که نیمه احساسی ما همانند فیلی است و نیمه منطقی ما مثل فیل سوار. فیل سوار که بر پشت فیل نشسته، افسار آن را در دست دارد و به نظر می رسد که رهبر است. اما تسلط بر فیل ناپایدار است زیرا فیل سوار در مقایسه با فیل جنه خیلی کوچکی دارد. هر زمان که فیل شش تنی و سوارکار آن با هم درباره مسیری که باید پیش بروند به توافق نرسند، فیل سوار بازنده خواهد بود. او در بازی کاملا مغلوب شده است.
بیشتر ما با چنین موقعیت هایی که در آن فیل مان بر فیل سوارمان غلبه می کند، خوب آشنا هستیم مثلا زمانی که رژیم گرفته اید و بعد چند روز رژیم را می شکنید و پرخوری می کنید، فیل شما یعنی نیمه احساسی مغزتان هدفمند است. معمولا در وسط راه نیمه احساسی بر نیمه منطقی غلبه می کند و هدفمان را در وسط راه ول می کنیم ولی اگر هر روز هدفمان را یادآوری کنیم، هدفهایمان را واضح بنویسیم و هر روز به آنها نگاه کنیم برای رسیدن به هدف مصمم تر میشویم و راحت تر به نیمه احساسی مغزمان غلبه می کنیم. وقتی مسیر رسیدن به هدف طولانی باشد اغلب وسط راه خسته می شویم. این یک ضعف فیل ما است و طبیعی هم به نظر می رسد.
فیل سوار یک متفکر و برنامه ریز است. نقطه ضعف بزرگی هم دارد که تمایل دارد که دچار سردرگمی شود. فیل دوست دارد بیندیشد و تحلیل کند و اوضاع را بدتر نشان دهد. تحلیل او تقریبا همیشه متوجه مشکلات است و نه نقاط روشن. البته که تحلیلگری مفید است ولی ما باید در جهت درست به فیل سوار راه را نشان دهید یعنی نشان دهید که به کجا برود. چگونه عمل کنند و چه مقصدی را دنبال کند. مطمئن باشید که به هدف های خود می رسید. پس فیل سوار خود را بدرستی راهنمایی کنید.
تمرین چهارم:
تغییر را کوچک کنید؛ هر روزکاری را در جهت هدف انجام دهید ولی کم باشد. اگر سریع جلو بروید وسط راه خسته می شوید و دیگر ادامه نمی دهید. هر روز انجام دهید تا برایتان مثل یک عادت شود. مثلا اگر هدف شما ایجاد روابط موثر است، هر روز فقط یک نکته مثبت در روابط یاد بگیرید و در همان روز به آن عمل کنید. بعد یک سال میبینید که روابطتان خیلی بهتر شده است. یا مثلا اگر میخواهید رژیم بگیرید رژیم سخت نگیرید هر روز مقداری کمتر غذا بخورید و طبق دستور دکتر پیش بروید اینطوری خسته نمی شوید.
تمرین پنجم:
از شخصی که بسیار موفق شده بود راز موفقیتش را پرسیدند. او گفت هر وقت یک اتفاق ناخواسته به وجود آمد از خودم میپرسیدم باز دنیا چه نقشه ای کشیده تا من موفق شوم و به دنبال کشف نقشه دنیا بودم، یعنی همیشه فکر میکردم تمام دنیا دست به دست هم می دهند تا من موفق تر شوم گاهی با کمک کردن، گاهی با تشویق کردن، گاهی هم با جلوگیری…
این موضوع به قانون “پارانوئید معکوس” یاد می شود. البته که ممکن است هر کسی یه گونه ای از او برداشت کند؛ یکی آن را مانند قانون جذب می داند، یکی هم بدون بیان نام آن، با جملات انگیزشی افراد را به سمت آن دعوت می کند.
تمرین ششم:
از همراهی یک کوچ غافل نشوید؛ اگر تا به حال با مهارت و علم کوچینگ آشنا شده باشید، می دانید که این روش از روانشناس مثبت گرا معجزه ای است برای رهایی شما از دام اهمال کاری و تنبلی.
کوچ شما را در شناخت و مدیریت انگیزههایتان راهنمایی میکند. او به شما کمک میکند تا عواملی که انگیزه و اشتیاق شما را کاهش میدهند، شناسایی کنید و راههایی برای غلبه بر آنها پیدا کنید. این کار باعث میشود تا با انرژی بیشتری به کارهایتان بپردازید و از اهمال کاری و تنبلی دوری کنید.
با کمک کوچ، میتوانید اهدافی را تعیین کنید که واقعا برای شما مهم و معنادار هستند. اهدافی که انگیزهی شما را افزایش داده و شما را به سمت رشد و پیشرفت هدایت میکنند. کوچ به شما کمک میکند تا اهداف خود را با دقت و وضوح تعیین کرده و برای رسیدن به آنها برنامهریزی مناسب انجام دهید.
با یادگیری کوچینگ، شما میتوانید مهارتهای خود را در زمینه زمانبندی و مدیریت وظایف بهبود ببخشید. او به شما روشها و ابزارهایی را آموزش میدهد که با استفاده از آنها میتوانید وظایف خود را به بهترین شکل ممکن برنامهریزی کنید و به دقت به انجامشان بپردازید. این مهارتها به شما کمک میکنند تا از تنبلی فرار کرده و به شیوهای موثر و کارآمد به کارهایتان بپردازید.
تمرین هفتم:
وقتی ناراضی هستید از قانون “پولادین” استفاده کنید؛ این قانون میگوید که هر چه وجود دارد نتیجه یک علت است و ما اگر از شرایط راضی نیستیم باید علت را عوض کنیم. فرض کنیم شما پول کمی دارید و از این بابت نگران هستید پول نداشتن و اذیت شدن یک معلول است و علت آن چیز دیگری است. تا زمانیکه گله و شکایت کنید و از جامعه و شرایط بد بگویید مشکلات روز به روز بیشتر و بیشتر می شود ولی اگر به دنبال علت بگردید و مسئولیت آنرا بپذیرید آن موقع است که روز به روز زندگیت بهتر خواهد شد.
فکر کنید که چه چیزهایی شما را اذیت می کنند؟ چه چیزهایی نمیگذارند به اهدافتان برسید؟ آنها را پیدا کنید و بنویسید. حال یک برنامه ریزی کنید و آن موانع را برطرف کنید و تغییرات را هم از کوچک شروع کنید و به مرور بزرگترش کنید همین الان یک کار کوچکی را که نوشته اید را انجام دهید.
مقالات مشابه:
معرفی بهترین کتاب های غلبه بر اهمال کاری و تنبلی
همانطور که بالاتر هم به این موضوع اشاره کردیم، خالی از لطف نیست که دوباره یادآور شویم تنها مطالعه کتاب های حوزه غلبه بر اهمال کاری برای شما کافی نیست. شما باید بخواهیم تا بتوانید و عملی شود. اما در راستا این که برای شما راهنما و روشن کننده مسیر باشد، می تواند مفید واقع شود. در ادامه به معرفی دو کتاب معروف و موثر در این موضوع خواهیم پرداخت.
کتاب “غلبه بر اهمال کاری: استراتژیهای قدرتمند برای غلبه بر تنبلی و چند برابر کردن وقتتان” نوشته “دنیل والتر”
کتاب غلبه بر اهمال کاری با نویسندگی “دنیل والتر“، یک راهنمای عملی و کاربردی برای هر کسی است که میخواهد از اهمال کاری فرار کند و به بهترین نحو ممکن وقت خود را مدیریت کند. در این کتاب، والتر به طور واضح و جذاب راهکارهایی را ارائه میدهد که به شما کمک میکند الگوهای ذهنی و عادات تنبلی را شکست دهید و به جای آن، الگوهای جدید و موثر برای انجام وظایف بیاموزید.

کتاب “۲۳ راه برای غلبه بر تنبلی” نوشته “اس. جی. اسکات”
“کتاب ’۲۳ راه برای غلبه بر تنبلی’ نوشتهی “اس. جی. اسکات”، یک راهنمای عملی و کاربردی است که به شما کمک میکند با تکنیکها و راهکارهای آموزش داده شده، به طور موثر از تنبلی فرار کرده و به کارهایتان بپردازید. در این کتاب، اسکات به بررسی عمیقی از عوامل و علل تنبلی پرداخته و ۲۳ راهکار عملی را ارائه میدهد که با اجرای آنها میتوانید به بهترین نحو ممکن از تنبلی خود عبور کنید.
با مطالعه این کتاب، میتوانید روشهای موثر برای ترغیب خود به انجام کارها و مسائل مختلف را فرا بگیرید. همچنین، با شناخت عمیق از رفتارها و الگوهای تنبلی، میتوانید برنامههای مدیریت زمان خود را بهبود ببخشید و به بهترین شکل از وقتتان استفاده کنید.
’۲۳ راه برای غلبه بر تنبلی’ یک منبع معتبر و ارزشمند برای هر کسی است که میخواهد به کارهایش انگیزه بیشتری بخشیده و از تنبلی خود عبور کند.”
