طرح سؤال و پرسشگری از شگفتانگیزترین و مهمترین قوتهای انسان برای رسیدن به خواستهها و آرزوهایش محسوب میشود. دنیای سؤال بسیار حیرتانگیز و توصیفناپذیر است و دارای انرژی، نیروی تحول بخش و تأثیرپذیری است.
هر سؤال شخصیت و نوع تفکر فرد را نشان میدهد و دقیقاً از طریق سؤالهای فرد میتوان کشف کرد که چگونه شخصیتی دارد! انسانها با سؤالهایشان شناخته میشوند و کیفیت سؤالات فرد کیفیت شخصیت او را نشان میدهد. میان خواستهها و سؤالات شما، پیوند و رابطه نزدیکی برقرار است و حتی میتوان اینگونه گفت که این دو دقیقاً همجنس و در واقع، یک چیز هستند. در این مقاله، به مفهوم پرسشگری موثر پرداخته و نقش آن در دستیابی به اهداف شخصی و حرفهای مورد بررسی قرار میدهیم. با توجه به اهمیت این مهارت، انواع پرسشها و نکات مهمی که برای توسعه پرسشگری موثر باید در نظر گرفت، مورد بحث قرار میگیرد.
بدون پرسیدن سؤال، هیچ چیزی نه به دست میآید، نه کشف میشود و نه خلق میگردد. سؤال در واقع، به ایجاد وضعیتی کمک میکند که در آن ذهن انسان فعال میشود. وقتی ذهن انسان به حرکت در میآید، انسان توانایی دید گستردهتر در زندگی خود را دارد. سؤال به عنوان یک کاتالیزور برای ایجاد تغییر عمل میکند. به طور کلی، هر چه سؤال مؤثرتر پرسشگری پرسیده شود، نتایج و تغییرات آن در زندگی ملموستر خواهد بود؛ اما اگر سؤال نپرسید و به عبارتی، به دانش کنونی خود تکیه کنید و یا در مورد مسائل زندگی خود سؤالهای درست مطرح نکنید، اقدامی هم در جهت رفع آن نخواهید کرد؛ زیرا در این مواقع انسان فکر میکند که بالاخره فرد دیگری، باهوشتر و تواناتر از او، میآید و این مشکل را حل میکند؛ اما باید بدانیم شخص دیگری در کار نیست!
«با سؤال پرسیدن هرگز شکست نمیخورید.»
مایک پفیل
پرسشگری موثر چیست؟
در این بخش، به تعریف پرسشگری موثر میپردازیم. پرسشگری موثر به معنای توانایی پرسیدن سوالاتی است که اطلاعات ارزشمندی را به ما میدهند و به حل مسائل و دستیابی به اهداف کمک میکنند.
پرسشگری، تحولی در مسیر زندگی
ورنا الن میگوید: «یک سؤال مهم و حیاتی، یک سؤال خلاقانه، توجه ما را جلب میکند. قدرت خلاقانه ذهن ما روی سؤال متمرکز میشود. برای پاسخ به سؤالهای خلاق، دانش امری ضروری است. این سؤالها دید ما را به دنیای جدید باز میکنند.»
در واقع، زندگی یعنی تغییر مداوم که انسان در این تغییر حضور اصلی خواهد داشت. خاصیت سرعت بخشی سؤال به همین دلیل است که باعث اقدام به تغییر و حرکتی درست و پر انرژی در انسان میشود. نتیجه پرسیدن سؤال مناسب، تدبیر و ذکاوت است؛ اما اگر این تدبیر حاصل نشود، ما نمیتوانیم تغییر کنیم و به عبارتی از تغییر جا میمانیم. ذهن و اندیشه انسان هرچقدر برای پرسشگری آمادهتر باشد، توانایی بیشتری در طرح سؤال متناسب با هدف خود را خواهد داشت. ما باید سؤال را بخشی از شیوه اندیشه و کنش خویش ببینیم و در واقع اگر میخواهیم تحول بزرگی در زندگی و کار خود ایجاد کنیم، لازم است تحولی در نحوه تفکر خود به وجود آوریم و بالطبع، اگر تصمیم بر تحولی بزرگ در نحوه تفکر خود داریم، باید چگونگی طرح سؤالات قدرتمند و جدید را بیاموزیم. سؤال قدرتمند سؤالی است که هدایتگر باشد؛ سؤالی است که بیوقفه و همواره خلاق باشد و باعث ایجاد تحول در انسان و زندگیاش شود. ما با طرح سؤال، خود را به دیگران نشان میدهیم و کسانی که هدف مشترکی با ما دارند به سوی ما جذب میشوند؛ بنابراین تا سؤال در ذهن شما شکل نگیرد، فکر کردن معنایی ندارد و لذا پاسخ به سؤالهای ذهن شما است که فرآیند تفکر را شکل میدهد. پس میتوان گفت جنس تفکر، طرح یک سؤال و جواب دادن به آن است و بدون تردید همانطور که گفته شد، کسانی که زندگی موفقی دارند، سؤالهای شگفتانگیزی از خود و زندگی خود داشتهاند.
آشنایی با ۴ گونه پرسش مهم و کلیدی
همه کشفیات و اختراعات بشر تا این لحظه از دل سؤالها به وجود آمده است. همانطور که “ماریله گلدنبرگ” در کتاب «هنر پرسشگری» گفته است: «پرسشی که پرسیده نشود، مانند دری است که باز نشده است.»
اگر سؤالی نبود، اطمینان داشته باشید که کشفی یا اختراعی هم رخ نمیداد. برای شناخت بیشتر از نحوه پرسیدن سؤال، لازم است بدانیم که در یک نوع تقسیمبندی، چهار گونه با اهمیت طرح سؤال وجود دارد:
-
سؤالهای تحلیلی:
ما با این دسته سؤالات در واقع یک کل را به اجزای تشکیل دهنده تقسیم میکنیم؛ اما دلیل این کار چیست؟ به این دلیل که گاهی مشکلات و مسائل یک کل به دلیل مشکلاتی است که در یک یا چند جز آن وجود دارد. موفقیت در تفکر، به توانایی ما در شناسایی عناصر اندیشه بستگی خواهد داشت که این امر در گرو طرح سؤالاتی با محوریت این عناصر است. همانطور که میدانیم، یک کل تابعی از جزءها را تشکیل میدهد و اگر مشکلی در یک جزء رخ دهد، کل هم تحت تأثیر آن قرار میگیرد و به مشکل برمیخورد. در خصوص این نوع از سؤال، ساختار تفکرات مورد بررسی قرار میگیرند. یک روش بسیار قدرتمند برای تنظیم و ترتیب دادن به پرسشها، تمرکز بر مؤلفههای استدلال است. سؤال در مورد قصد و هدف نیز در این دسته قرار دارند. تصور کنید که شما از تفکرات افراد درک کاملی ندارید، مگر این که در مورد قصد و هدف او اطلاعاتی داشته باشید. از لحاظ تحلیلی سه نوع تحلیل سؤال داریم:
۱٫ تک سیستم: در این رویکرد شواهد و استدلال برای سیستم لازم است و با دانش و شناخت کافی به پاسخ صحیح میرسیم. (به طور مثال، ۴۷۵ به اضافه ۵۲۸ برابر با چه عددی است؟)
۲٫ بدون سیستم: این سیستم سؤال، به تعیین اولویت ذهنی روی آورده است. در واقع، یک ایده ذهنی است که امکان ارزیابی آن وجود ندارد. (به عنوان نمونه، چه سفری را ترجیح میدهید، سفر به کوهستان یا مناطق ساحلی؟)
۳٫ چند سیستم: این رویکرد نیازمند شواهد و استدلال در چند سیستم است که در آن از طریق قضاوت و داوری به بهترین و بدترین پاسخ میرسند. (چگونه با بهترین روش میتوان به مشکلات اقتصادی رسیدگی کرد؟) - سؤالهای مفهومی:
مفاهیم چه چیزهایی هستند؟ ما به کمک مفاهیم میتوانیم دریافتهای خود را به صورت دستهبندی، تقسیمبندی و طبقهبندیهای مختلف در بیاوریم و آن را مرتب کنیم. سؤالهای مفهومی سؤالهایی هستند که برای درک بیشتر، شفافسازی و تحلیل مفاهیم پرسیده میشود و در واقع مفاهیم نمایانگر نقشه ذهنی ما از جهان پیرامون ما هستند. ما از طریق مفاهیم، موقعیتها، رویدادها، روابط، اهداف و تجارب خود را شناسایی میکنیم. بسیاری از مسائل مهم، به چگونگی فهم ما از آنها بستگی دارند. برای مثال، اگر ما برای حیوانات حقی قائل نشویم و این موضوع را به خود تفهیم کنیم، درد کشیدن آنها برایمان مهم نیست؛ هر وقت که دوست داشته باشیم آنها را آزار میدهیم یا به هر روشی دلمان بخواهد از آنها نگهداری میکنیم. در واقع، به عنوان نوعی دارایی مادی به آنها مینگریم. حال اگر با نگاه انسانی به حیوانات بنگریم: به چه مفاهیمی بر خواهیم خورد؟ به طور کلی، سؤالات مفهومی به دو دسته ساده و پیچیده تقسیم میشوند. در روش پرسشگری ساده، سؤالات تنها از روی تعریف کلمات طرح میگردند و پاسخهای مشخصی دارند. بهترین راه برای پاسخ به این سؤالات فرهنگهای لغت هستند. حالا اجازه دهید به سؤالات مفهومی پیچیده بپردازیم. در این نوع پرسشگری، استانداردهای تعریف یک لغت یا کلمه رعایت نمیشوند. دیدگاهها و چشماندازهای مختلف، مفهوم را به این سو و آن سو میبرند. در نهایت، پاسخهای درست و نادرستی وجود خواهد داشت که در لحظه نمیتوان آن را پاسخ معین دانست. (به طور نمونه، کدامیک از قوانین ما عادلانه و کدامیک ناعادلانه هستند؟) - سؤالهایی با محور ارزیابی:
سؤالهایی هستند که برای بررسی اعتبار، کیفیت و تعیین ارزش کسی، پدیدهای یا چیزی پرسیده میشوند. ارزیابی تقریباً در تمام تجربههای انسانی وجود دارد و امری جداییناپذیر از آن محسوب میشود که در عین حال، میتواند به خوبی یا ضعیف انجام شود. به عبارتی، کیفیت تفکرات ما در سؤالاتی که طرح میکنیم پدیدار میشود. توانایی ما برای ارزیابی مؤثر وقایع و چگونگی عملکردمان، مستقیماً با کیفیت سؤالات مطرح شده از سوی ما تعیین میگردد. سؤالات ارزیابی نیز به دو صورت تک سیستمی و چند سیستمی مطرح میشوند. این سؤالات نباید با سؤالات ترجیحی اشتباه گرفته شود؛ چرا که عامل تعیینکننده سؤالات ترجیحی-تحلیلی، انتخاب ذهنی است. متفکران فرهیخته و معقول در پرسشگری خود، از استانداردهای فکری برای ارزیابی استدلال استفاده میکنند. این استانداردها شامل، وضوح، دقت، صحت، اهمیت، عمق، وسعت، منطق و انصاف میشوند، اما محدود به این موارد نیستند. متفکران زبده بهطور روزمره سؤالهایی را مطرح میکنند که این استانداردها را مورد هدف قرار دهند. - سؤالهای خودشناسی:
سؤالهایی درونگرا هستند که در نهایت به درک خود ما کمک میکنند. به طور کلی، میتوانیم هم در مورد جهان بیرونی خود و هم به طرح سؤالهای درونگرا و مرتبط با درمان درونی خود بپردازیم. سؤالاتی که در مورد خود میپرسیم بسیار در توسعه و رشد ما مؤثرند. اگر هرگز خود را زیر سؤال نبریم یعنی خود را مصون از خطا فرض کردهایم. غافل از این که خطاپذیری یکی از مشخصههای اصلی تعیینکننده انسان است؛ بنابراین، به عنوان متفکران توسعهیافته و به عنوان افرادی که آموختهاند ذهن خود را به دست بگیرند، به طرح سؤالاتی از خودمان میپردازیم. از این رو، باید سعی کنیم تا حد امکان، موانع موجود بر سر راه پرسشگری، در راستای خودشناسی را از میان برداریم؛ موانعی چون خودمحوری و خودپسندی. از طرف دیگر، در این مسیر شما به تفکر فروتن، شهامت فکری، همدلی و انتقال فکری، کمال و ثبات نیاز خواهید داشت.
“آلبرت انیشتین” در این باره میگوید:
«اگر یک ساعت وقت داشتم که یک مشکل را حل کنم و زندگی من به راه حل بستگی داشت، ۵۵ دقیقه اول را برای تعیین سؤال مناسب صرف میکردم، زیرا اگر بتوانم سؤال مناسب را طرح کنم، توانایی حل مشکل را در کمتر از پنج دقیقه خواهم داشت.»
مهارت پرسشگری کوچ در جلسه کوچینگ
دومین مهارت موردنیاز و ضروری برای یک کوچ، مهارت پرسشگری و به عبارتی مهارت طرح سؤالات هوشمندانه است. هنر طرح سؤال، بخش مهمی از گوش سپاری فعال است که منجر به کاوش بیشتر توسط کوچ میشود. پرسیدن سؤالات صحیح مؤثرترین راه برای طوفان ذهنی و دریافت ایدههای کوچی و چگونگی نزدیک شدن کوچ به مسئلهای است که پیش روی آنها قرار دارد. از این رو یکی از موارد مهمی است که فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) به آن توجه ویژه دارد، طرح سؤالات هوشمندانه است.
مهارت پرسشگری، توانایی کوچ را در این موارد بالا میبرد:
- ایجاد تمرکز
- تحریک و خلق ایدهها
- تشویق به اکتشاف
- ایجاد تعهد
رشد و پیشرفت توانایی پرسشگری با طرح سؤالات «تحقیقاتی» صورت میگیرد تا اطلاعات لازم را برای کمک به درک بهتر کوچی ارائه کرده و به کوچ و کوچی در شفافیت هر چه بیشتر مسائل کمک نماید که البته این امر، برای موفقیت آنها بسیار حیاتی است.
ترتیب طرح سؤالات کوچ از کوچی در طول جلسه کوچینگ
- سؤالات اول که برای ایجاد تمرکز روی موضوع موردنظر کوچی پرسیده میشوند.
- مرحله بعد، سؤالاتی که برای تحریک و خلق ایدههای کوچی طرحشدهاند.
- سؤالاتی که کوچ و کوچی را تشویق به اکتشاف تواناییها، نقاط قوت و راهحلها میکند.
- در پایان هر جلسه سؤالاتی که کوچی را نسبت به مسئولیتهای خود تا دستیابی به هدف تا جلسه بعد متعهد نگه دارد.
مهارت پرسشگری باعث تمرکز و توجه افکار کوچی بر روی مسئلهای خاص میشود که قصد رسیدن به آن را دارد؛ بنابراین، توجه به آنها در مسیر رسیدن به هدف کوچینگ بسیار مهم است. بهعنوان کوچ، از سؤالاتی بهره بگیرید که توجه کوچی را در مورد جنبههای خاص یک مسئله یا مشکل بهطور کامل جلب کنید؛ مسئلهای که میخواهید کوچ را تشویق کنید تا با جزئیات درباره آن فکر کند. این کنکاش، فرصت و زمان لازم را برای کوچی فراهم میکند تا در پروسهها، رویهها، دیدگاههای رایج و ایدههایی شرکت کند که در حالت عادی به این رویدادها توجهی نداشته است. همچنین میتوانید با استفاده از یک سؤال، کوچ را وادار کنید تا به دنبال ایده یا راهحل جدیدی برود که در غیر این صورت به ذهن او خطور نمیکرد. این نکته حائز اهمیت بسیاری است چراکه ممکن است همین ایده به ذهن کوچ هم نرسیده باشد.
چون کوچی در هنگام عملی کردن این تصمیمات و برنامههای مشخص، احساس مالکیت و تعهد بیشتری دارد، انگیزه بیشتری برای عملی کردن آن هم دارد. اقدامات کوچ با استفاده از سؤالات، کوچی را تشویق به دستاوردهای جدید خواهد کرد. سوال کردن به کوچ این فرصت را میدهد تا کوچی را برای در نظر گرفتن مشکلات احتمالی ناشی از یک اقدام خاص ترغیب کند. درنهایت، فراهم کردن بستر رشد و توسعه ایدههای کوچی به این معنی است که تعهد او بیشتر شده و یک سری اقدامات حسابشدهای را در پیش خواهد گرفت.
انواع سؤالات یک کوچ در جلسه کوچینگ
مهارت پرسشگری هوشمندانه یک کوچ در جلسات کوچینگ این است که بدانید چه زمانی و چگونه از انواع مختلف سؤالات استفاده کنید تا تأثیرگذاری به حداکثر برسد. نوع سؤال و چگونگی طرح آن بسیار مهم و حیاتی است و ممکن است با یک سؤال اشتباه، جلسه از روند صحیح خود خارجشده و به نتیجه مطلوب نرسد. انواع مختلف سؤالات عبارتاند از:
- باز
- کاوشی
- بسته
- انعکاسی
- جهتدار
- فرضی
- تفسیری
-
سؤالات باز
معمولاً برای تشویق کوچی به صحبت به کار میرود تا بتوانید اطلاعات لازم را به دست آورید. آنها اغلب با چرا ، چه چیزی ، کجا ، کدام یک و چگونه شروع میشوند. وقتی مکالمه به صورت آزادانه در حال انجام است، بهترین عملکرد را خواهد داشت.
به عنوان مثال:
۱) چگونه آن استراتژی مفید واقع شد؟
۲) شما برای حفظ تیم در مسیر خود چه کاری انجام دادید؟
۳) چگونه میتوانید به نگرانیهای این مشتری پاسخ دهید؟ -
سؤالات کاوشی
از سؤالات کاوشی میتوان برای شفافسازی مطالبی که قبلاً گفتهشده یا برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آن استفاده کرد. بسیاری از آنها در ایجاد روابط مفید هستند، اما شما باید مراقب باشید که بیش از حد از این سؤالات استفاده نکنید، زیرا این امر باعث میشود کوچ احساس کند در حال بازجویی یا حتی حمله به او هستید. هنگام طرح چنین سؤالاتی مطمئن شوید که علائم کلامی و غیرکلامی شما خنثی یا حمایتکننده هستند. این نوع سؤالات برای کشف جزئیاتی مفید است که در ابتدا نادیده گرفتهشده یا بیربط به نظر رسیدهاند.
به عنوان مثال:
۱) فکر میکنی چرا اینطور است؟
۲) معنی آن چیست؟
۳) گزینههای شما برای حل مشکل چیست؟
۴) آیا میتوانید دقیقتر باشید؟
۵) چه کسی درگیر است؟
۶) سهامداران اصلی چه کسانی هستند؟
۷) چه چیزی نیاز به آدرسدهی دارد؟
۸) آیا گزینهای وجود دارد که شما هنوز به آن توجه نکرده باشید؟
۹) چگونه توانستهاید تا به امروز شرایط را تحمل کنید؟
۱۰) یک ناظر عینی چگونه این وضعیت را توصیف میکند؟
۱۱) در این شرایط بیشتر به چه چیزی اهمیت میدهید؟
۱۲) نگرانی شما چیست؟ -
سؤالات جهتدار
مهارت پرسشگری یک کوچ در جلسه کوچینگ با چگونگی طرح سؤالات جهتدار مشخص میشود. این سؤالات باید با احتیاط بسیار زیاد طرح شوند؛ زیرا پاسخ این سؤالات الزاماً پاسخی مشخص است، چیزی که با اخلاق کوچینگ مغایرت دارد. آنها در شرایطی مفید هستند که کوچ به پاسخ دلخواه رسیده یا برای تأثیرگذاری بر تفکر افراد عنوان میکند. در حین جلسه کوچینگ، کوچ باید اطمینان حاصل کند که ناخودآگاه سؤال جهتدار نمیپرسد. اینجاست که باید گفت: کار نیکو کردن از پر کردن است. هر چه بیشتر در جلسات کوچینگ شرکت کند، مهارت بیشتری در بهکارگیری اینگونه سؤالات خواهد داشت.
برای نمونه:
۱) پس بهتر نبود…؟
۲) فکر نمیکنی ما باید … داشته باشیم؟ -
سؤالات بسته
در طرح سؤالات بسته، مهارت پرسشگری بسیار مورد توجه است چرا که باید بدانید چه زمانی از آن استفاده کنید. سؤالات بسته نیاز به پاسخ «بله» یا «نه» کوچی دارد. از چنین سؤالاتی باید کم استفاده شود، زیرا باعث میشود هر طرف مکالمه احساس ناهنجاری و یکطرفه بودن کنند، اما در برخی موارد، پاسخ مثبت یا منفی لازم است. بهتر است در جلسه کوچینگ از آنها اجتناب شود زیرا میتوانند به رابطه و همدلی که بخشی اساسی از فرآیند است، آسیب برسانند.
-
سؤالات بازتابنده
این گونه سؤالات در نتیجه گوش سپاری فعال کوچ طرح میشوند. سؤالات بازتابنده اغلب برای بررسی و روشن کردن درک شما استفاده میشود. این سبک سؤال به آنچه کوچ و کوچی با استفاده از کلمات دقیق خود گفتهاند، بازمیگردد و به آنها امکان میدهد تا دانش خود را در مورد یک موقعیت بهطور کامل کشف کنند. این سؤالات همچنین فرصتی را برای کوچی فراهم میکند تا بتواند احساسات خود را در آن زمان خاص و بدون هیچگونه توضیحی در مورد رویداد، بیان کند. استفاده از سؤالات انعکاسی به این معناست که میتوانید از بیان تفسیر یا قضاوت درباره دلیل آن احساس کوچی، جلوگیری کنید.
به عنوان مثال:
کوچی: من از خودم احساس ناامیدی میکنم.
کوچ: و این تجربه« از خودم ناامید شدهام» چیست؟
کوچی: کسانی که در حال نابودی هستند همیشه مرا درگیر میکنند.
کوچ – این رفتار «بههمریختگی شما» شامل چه مواردی است؟ -
سؤالات فرضی
سؤالات فرضی به کوچ این امکان را میدهد که چگونگی عملکرد کوچی یا نظرات او درباره یک وضعیت احتمالی را ارزیابی کند. اینگونه سؤالات در ایجاد تفکر و گفتگو درباره ایدهها یا رویکردهای جدید برای یک مسئله، مؤثر هستند.
به عنوان مثال:
اگر… چهکاری انجام میدهید؟
چه اتفاقی میافتد اگر …؟ -
پرسشهای تفسیری
پرسشهای تفسیری یکی از بهترین ابزارها برای بررسی درک کوچ از گفتههای کوچی و نشاندادن مهارت پرسشگری یک کوچ حرفهای است.
به عنوان مثال:
کوچی: من نمیتوانم آن را تحویل دهم مگر اینکه حسابها اطلاعات را به من در همان روز برسانند.
کوچ: من دارم میشنوم که میگویید اگر بخش حساب بتواند اطلاعات را در همان روزی که درخواست کردهاید به شما برسانند، میتوانید آن را تحویل دهید. آیا من درست متوجه شدم؟
برای همراهی کوچی در دستیابی به برنامه و هدفش، اهمیت انتخاب نوع مناسب سؤال، فوقالعاده به نظر میرسد و به عبارتی بهترین فرصت برای کوچ است که مهارت خود را بیشتر و بیشتر کند؛ اما در نظر گرفتن دامهای رایج و معمول، به تسریع این پیشرفت کمک خواهد کرد.
رایجترین خطاهایی که کوچهای بیتجربه بدون داشتن مهارت پرسشگری، مرتکب میشوند.
- پرسیدن سؤالات جهتدار یا خیلی بسته است.
- سؤالاتی را طرح میکنند که به جای جستجو در مسئله کوچی، دانش خودشان را منعکس کنند.
- نمیتوانند به اندازه کافی سؤالات کاوشی را برای پیگیری موارد مطرحشده طرح نمایند.
- برخی از سبکهای پرسشگری میتواند نظرات شخصی کوچ را بیان کند، مشاوره دهد یا قضاوت کند که این امر مخالف با هدف کوچینگ است.
نتیجهگیری
با توجه به مطالب فوق، شاید بتوان گفت که یکی از راههای خوشبختی، طرح سؤالات مناسب و بهجا است. چه بسا ممکن است با پرسشگری تغییر فاحشی در مسیر زندگی و اندیشه افراد صورت بگیرد که خود به کامیابی هر چه بیشتر منتهی گردد.
با تشکر از شما که وقت خودتان را برای مطالعه این مقاله صرف نمودید. اگر نیاز به مشاوره و راهنمایی در خصوص دوره های آموزش کوچینگ فراکوچ را دارید، میتوانید با مشاوران تیم فراکوچ در میان بگذارید.