چگونه بر ترس های خود غلبه کنیم؟

«آیا حس می‌کنید ترس شما را فلج کرده است؟ این نشانه خوبی است. ترس بد نیست و مانند اعتماد به ‌نفس یک شاخص است. ترس به ما می‌گوید که چه‌کاری باید انجام دهیم.

قانون کلی ما را به خاطر بسپارید:

هرچه از کار یا تماس تلفنی ترس بیشتری داشته باشیم، اطمینان بیشتری خواهیم داشت که مجبور به انجام آن هستیم. گاهی مقاومت در قالب ترس تجربه می‌شود. درجه ترس برابر است با میزان مقاومت هر فرد؛ بنابراین، هرچقدر ترس بیشتری نسبت به یک فعالیت خاص داشته باشیم، می‌توان اطمینان بیشتری داشت که آن فعالیت برای ما و رشد روح ما مهم میباشد.»

استیون پرسفیلد، اثر نبرد هنرمند.

ست گادین (Seth Godin)

«کاری که لازم است انجام دهیم این است که با خود بگوییم: “کوچک‌ترین، ناچیزترین کاری که می‌توانم در آن تسلط پیدا کنم چیست؟ وحشت‌برانگیزترین کاری که می‌توانم در مقابل کمترین افراد انجام دهم و می‌تواند به من یاد دهد چگونه با ترس برقصم کدام است؟”

به‌محض اقدام و کسب مهارت در آن، تازه می‌فهمیم که این کار آن‌چنان هم دشوار و کشنده نبوده است. بلکه ازنظر فکری آن را درک نکرده‌ایم. ما چیزی را زندگی کرده‌ایم که مهلک نبوده است. این یک ایده بسیار کلیدی میباشد؛ چراکه بعدازاین مرحله می‌توانید به میزان و حجم کار بیفزایید.»

پیش به‌سوی غرش ترس

«هنگامی‌که به انجام کاری فکر می‌کنید و ترس را در خود می‌بینید، درواقع احساس می‌کنید این شیر قوی‌ هیکل در خط پایان منتظر شماست. غرش می‌کند و وحشی است و قصد دارد شما را تکه و پاره کند. به‌هرحال فقط باید به سمت آن شیر رفت. به سمت غرش بشتاب.»

وظیفه شما نیست که به خودتان بگویید نه. وظیفه شما این نیست که خودتان را رد کنید یا خودتان را درجه‌بندی کنید یا در مورد ارزش یا شایستگی ایده‌های خود بحث کنید. کار شما خلق است. کار شما اشتراک‌گذاری است. وظیفه شما غلبه بر ترس و دویدن در مسابقه زندگی است.

بله، اگر چیزی را بسازید، مردم ممکن است در مورد آن قضاوت کنند یا از آن متنفر باشند؛ اما اگر چیزهایی را که در درون خود دارید ایجاد نکنید و به اشتراک نگذارید، مرتکب گناه بدتر رد کردن خود خواهید شد. می‌توانید برای خلق یک چیز مورد قضاوت قرار بگیرید یا به خاطر دفن عظمت درونی خود، نادیده گرفته شوید.

تینا اسماکر (Tina Essmaker)

هیو لوری (Hugh Laurie)

همین حالا مثل هر وقت دیگر زمان انجام آن است.

«ترس، یک چیز وحشتناک است. من فکر می‌کنم، در زندگی باید صبر کرد تا آماده شد. اکنون این احساس را دارم که درواقع هیچ‌کس برای انجام کاری آماده نیست. تقریباً چیزی به‌عنوان آمادگی وجود ندارد.

فقط اکنون وجود دارد. احتمال این وجود دارد که همین‌الان این کار را انجام دهید. جدی می‌گویم انگار که می‌خواهم بانجی جامپینگ یا چیزهای دیگری را شروع کنم. من نیستم. من یک فرد خطرناک دیوانه نیستم؛ اما من فکر می‌کنم که، به‌طورکلی، اکنون زمان خوبی برای انجام است مثل هر زمان دیگر در آینده است.»

تاب‌آوری هنرمندان

برای آن دسته از انسان‌هایی كه دوستشان دارم، رنج، تباهی، بیماری، بدرفتاری، حقارت می‌خواهم. در این مسیر آرزو می‌کنم كه آن‌ها با تحقیر عمیق خود، شکنجه‌ای مثل عدم اعتمادبه‌نفس و بدبختی افراد مغلوب آشنا نشوند. من هیچ ترحمی نسبت به آن‌ها ندارم، بلکه برای آن‌ها تنها چیزی را آرزو می‌کنم که بتوانند امروز محقق کنند؛ چه ارزش داشته باشد و چه نداشته باشد. آن چیزی باشد که تحملش را داشته باشند. 

فردریش نیچه «اراده معطوف به قدرت»