روش های اصلاح رفتار و کنترل زندگی

روش های اصلاح رفتار و کنترل زندگی
خانه » مقالات فراکوچ » مهارت های کوچینگ » روش های اصلاح رفتار و کنترل زندگی

در زندگی مشترکم همیشه با خود فکر می کردم با این همه ارائه خدمات ارزنده بعنوان یک زن به همسرم، چرا همراهی از او دریافت نمی کنم. تا اینکه سخت ترین تصمیم زندگی ام را گرفتم “طلاق”

اما چجوری می توانستم طلاق بگیرم من که همیشه در وجودم عشق جاری بود؟ تنها به این دلیل توانستم تصمیم قطعی بگیرم که به جز همسرم برای خودم هم ارزش قائل بودم و متوجه بودم که عشقی که می دهم بازخوردی ندارد. پس تصمیم گرفتم با صلح و دوستی از همسرم جدا شوم.

با قبول مسئولیت سخت اشتباهات خودم توانستم تا حدود زیادی از رنجشهایم چشم پوشی کنم. تا بتوانم در جدائی با کنترل صددرصد زندگی خودم تمام خودم را زندگی کنم؛ درصدی که در زندگی مشترکم نمی توانستم داشته باشم. پس بدون نفرت با عشقی درونی جدا شدم، همچنین با کمترین آسیب به فرزندانم.

هنگام آخرین وداع از همسرم پرسیدم: من برای زندگیمان چه کاری انجام ندادم؟

جواب تکان دهنده ای به من داد: تو غذاهای خوشمزه برای من درست کردی ولی من فقط « آب » می خواستم!!!

بعدها با مطالعه ۵ زبان عشق متوجه شدم منظور همسرم از «آب» زبان عشق خودش بود. من ندانسته در ایام جدائی با زبان عشق او با او صحبت کردم و با همین روش حتی مسیر جدائی مان خیلی شیرین تر از ازدواج ما طی شد.

همیشه دلم می خواست رمز موفقیتم در جدائی طلایی ام را به افرادی که با خشم و غضب درصدد جدائی هستند، انتقال بدم. تا در این میان با کوچینگ آشنا شدم و با آموزش کوچینگ و همینطور یادگیری ۵ زبان عشق متوجه شدم نه تنها در جدائی مسالمت آمیز یلکه در تمامی جهات زندگی از این تلفیق می توان استفاده کرد و در زندگی بکار برد. من در اینجا ابتدا چکیده ای از ۵ زبان عشق نوشته “گری چاپمن” را به اختصار بیان و سپس روش هابی برای اصلاح رفتار و کنترل زندگی را تشریح می کنم.

 

زبان اول عشق: پر نگه داشتن مخزن عشق با کلام

دنیا بر مدار عشق می گردد و در کانون وجود بشری، آرزوی صمیمیت، مورد محبت و علاقه فرد دیگری بودن وجود دارد. یکی از اساسی ترین اهداف ازدواج دریافت این عشق و محبت می باشد. ما پیش از عاشق شدن، به عشق نیاز داریم و تا زمانی که زنده ایم به آن نیاز خواهیم داشت.

اما عشق در عین اینکه مهم است، مشکل نیز هست. و اکثری از زوج ها از درد پنهان زندگی مشترکشان می نالند. چرا که بزرگسالان نیز مانند کودکان مخزن عشق دارند و پر نگه داشتن عشق در ازدواج همانقدر مهم است که توجه به کودک خردسال اهمیت دارد و کیفیت هر زندگی مشترکی در هر سطحی که باشد همیشه می تواند بهتر شود. یادگیری زبان صحیح عشق، کلید کمک به یکدیگر در درک محبت دیگری است.

افرادی که زبان عشق خود را در کلمات محبت‌آمیز پیدا کرده‌اند، بر خلاف آنچه در کتابها و شعرها خوانده‌اند، می‌فهمند که زبان عشق گاهی نه تنها در دلیل کوچکی یا عظمت کلمات نیست، بلکه در توانایی انتخاب کلماتی محبت‌آمیز و مهربانی است که قلب‌ها را به خود جلب می‌کند. تعریف زبانی تنها راه بیان کلمات تأیید آمیز نیست. استفاده از کلمات تشویق آمیز، کلام مهر آمیز و کلمات فروتنانه نیز شیوه ای دیگر ابراز زبان این عشق می باشد، عشق تقاضا می کند، تحکم نمی کند.

 

زبان دوم عشق: وقت گذاشتن برای یکدیگر

وقت گذاشتن زوجین برای یکدیگر یکی از عناصر حیاتی در حفظ و تقویت روابط زناشویی است. وقتی زوجین به صورت مستمر زمانی را به یکدیگر اختصاص می‌دهند، این اقدام نه تنها به افزایش ارتباط عاطفی بین آنها کمک می‌کند، بلکه در تداوم عشق و احترام نیز تاثیر گذار است. زمانی که زوجین برای یکدیگر وقت می‌گذارند، این احساس را تجربه می‌کنند که دیگری برایشان اولویت است و این به ارتقاء اعتماد به نفس و اعتماد به یکدیگر منجر می‌شود.

وجه اساسی وقت گذاشتن برای یکدیگر «با هم بودن» است، منظور کنار هم بودن نیست… با هم بودن یعنی توجه کامل و متمرکز. به این معنی نیست که ما باید اوقاتی را در جایی که به چشمان یکدیگر خیره شده ایم با هم بگذرانیم. منظور این است که ما با هم کاری انجام بدهیم ولی طی این مدت تمام توجه مان به دیگری باشد. زمانی که زوجین از زمان خود به عنوان یک داروی ضد استرس و آرامش استفاده می‌کنند و با هم وقت می‌گذرانند، این اقدام به نوعی ستایش از همدیگر است. این نوع ارتباط نه تنها به تعامل جسمانی بلکه به تبادل احساسات و افکار نیز می‌انجامد که به تدریج ارتباط را تقویت می‌کند.

همچنین، وقت‌گذاشتن به عنوان زبان عشق به ارتقاء تعاملات مثبت بین زوجین کمک می‌کند. زمانی که زوجین به صورت فعال در فعالیت‌ها و سرگرمی‌های مشترک شرکت می‌کنند، این اقدام به شکلی متفاوت از اظهار لطافت و مهربانی است که به رونق و شادابی زندگی زناشویی افزوده می‌شود. این تعاملات مثبت نه تنها به خنده و سرگرمی منجر می‌شوند، بلکه به توانایی حل مسائل و مواجهه با چالش‌ها با افزایش توانایی‌های همکاری زوجین کمک می‌کنند.

 

زبان سوم عشق: دریافت هدایا

در هر فرهنگی هدیه دادن بخشی از روند عشق است. شما برای اینکه به کسی هدیه بدهید باید به او فکر کنید؛ پس خودِ آن هدیه، نماد فکر است. مهم نیست چقدر پول صرفش شده، مهم اینست که شما به فکر او بوده اید.

هدیه دادن یک هنر است، هنری که نه تنها اجازه می‌دهد احساسات مان را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم بلکه نشان از توجه و مراعات به یکدیگر دارد. فراموش نکنید هدیه، یک زبان بی‌کلام عشق است که تا حدی که حتی فکرش را هم نمی کنید، می‌تواند شگفت‌انگیزترین خاطرات را برایمان به ارمغان بیاورد. هدیه دادن می‌تواند زمینه‌ساز یک تعهد عمیق‌تر و تداوم عشق باشد. این اقدام نشان از این دارد که ما به یکدیگر اهمیت می‌دهیم و آماده‌ایم زمان و توجه بیشتری برای همسرمان صرف کنیم. این نشانه یک اعتراف محبت و احترام به یکدیگر است که در تمام مراحل زندگی، نیاز به تجدید و تازه‌سازی دارد.

در هنگام انتخاب هدیه، لازم است توجهی به این مسئله داشته باشید که چه چیزی واقعاً با دل همسرمان سازگار است. یک پیشنهاد این است که در ذوق و سلیقه‌های او کنکاش کنیم و سپس یک هدیه‌ ای انتخاب کنیم که نشان از این شناخت دقیق داشته باشد. هدیه با دقت انتخاب شده، یک معنا و ارزش خاص دارد و تاثیری عمیق در احساسات همسرمان می‌گذارد.

از نظر کسی که زبان عشق او دریافت هدیه است قیمت هدیه چندان اهمیتی ندارد، مگر اینکه با وسع مالی بی تناسب باشد. سرمایه گذاری روی عشق اطرافیان نزدیک، خصوصا همسران مثل سرمایه گذاری روی مهمترین سهام بازار است. حد هر عشق بخشش است.

معرفی پنج زبان عشق

زبان چهارم : خدمت به یکدیگر

در دنیایی که از بی‌توجهی به احساسات یکدیگر خبره می‌شویم، زبان عشق افرادی که توانسته‌اند در روابط خود به افرادی که دوستشان دارند خدمت کنند، یک نورگردان فراتر از ابعاد معمولی است. آنها زبان عشق را در پیش گرفته‌اند و با خدمت به دیگران، ارتباطات را به سطحی عالی از عمق و معنا ارتقا داده‌اند. افرادی با این زبان، با عشق کاری برای دیگری انجام می دهند و هم می خواهند با روحیه ای مثبت و توأم با عشق برایشان خدمتی انجام شود، بدون کوچکترین سختی و اینچنین قائلند که بزرگان واقعی به دیگران خدمت می کنند. وانجام هر کاری اعم از کارهای کوچک و بزرگ همگی خدمت محسوب می شوند. آنها با ایجاد یک چرخه مثبت از توجه و محبت، نه تنها قلب خود را پر می‌کنند بلکه دیگران را نیز به طرز جذابی به این چرخه پیوسته می‌کنند.

زبان عشق برای این افراد به این معناست که ارتباطاتشان به دور از انتظارات مصلحت‌آمیز و چشم‌اندازهای محدود، بلکه بر پایه محبت و تعهد استوار است. آنها نه تنها در تجربه‌های خود از عشق بی‌کلام بهره‌مند می‌شوند بلکه به افراد دیگر نیز نشان می‌دهند که زبان عشق یک گفتار عملی و مؤثر است.

اما در این میان و ایجاد توقع از طرف مقابل برای پاسخ به خدمت شما، در نظر داشته باشید درخواست کردن به عشق جهت می دهد. ولی دستور دادن جریان عشق را بند می آورد عشق آزادانه اِعطا می شود و نمی توان عشق را به زور درخواست کرد. عشق یک انتخاب است و نمی تواند اجباری باشد.

اشخاصی که زبان عشقشان خدمت به یکدیگر است بهتر است به جای امر کردن در خواست کنند و برای درخدمت دیگران بودن هم، اجازه ندهند مانند پادری با ایشان رفتار کنند. اجازه دادن به خودتان که مورد استفاده یا سو‌ء استفاده دیگران قرار بگیرید عملی از روی عشق نیست. درواقع خیانت است هم به خود هم به طرف مقابل. عشق واقعی می گوید: من بیشتر از آن تو را دوست دارم که اجازه بدهم اینگونه با من رفتار کنی، این برای هر دو نفرمان خوب نیست.

 

زبان پنجم عشق: تماس فیزیکی

افرادی با این زبان اینگونه درکی از لمس دارند: هر چه به من ربط پیدا می کند در بدنم است و لمس بدن من یعنی لمس من. و به طور خاص این افراد به ارتباطات جسمی نیاز دارند تا احساس عشق و اتصال فیزیکی به صورت کامل تجربه شود.

در مواقع ناراحتی و بحران هیچ چیز به اندازه درآغوش کشیدن یا لمس دست یا حتی دستی روی شانه زدن، مهمتر و اثرگذارتر برای این تیپ افراد نخواهد بود. 

توجه به نیازمندی‌های جسمی در یک رابطه، نیازمند فهم و احترام به درخواست‌ها و حساسیت‌های همسر است. مهمتر از همه، این ارتباطات جسمی باید با رضایت و توافق متقابل همسران انجام شود تا این اقدامات به جایگاه یک زبان محبت‌آمیز و مفید برسند. یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی فهم همین نکات به ظاهر کوچک و پیش و پا افتاده است. بی شک ضعف در این مهارت دیر یا زود خود را در روابطتان نشان می دهد.

تشخیص زبان عشق افراد

روش های اصلاح رفتار و کنترل زندگی چیست؟

ما انسان‌ها به دنبال خوشبختی، شادی و خشنودی در زندگی هستیم و در زیرین‌ترین لایه‌های ذهنی خویش برای رسیدن به آن‌ها تلاش می ‌کنیم؛ آرزو و تلاشی که همچنان طول زندگی ادامه دارد. سؤال اساسی اینجاست که شادی را کجا می‌توان یافت؟ آیا شادی واقعی دست‌یافتنی است یا آرزویی غیرقابل تحقق است؟  
آدمیان به دنیا آمده‌اند تا کامیاب و سعادتمند شوند. همه انسان‌ها به عنوان پدیده‌ای نو به جهان می‌آیند؛ کسی که هرگز مانندش نبوده است. همه ما با ظرفیت و توانمندی موفقیت و کامیابی در زندگی پا به عرصه وجود می‌گذاریم  و هرکس ظرفیت‌ها، توانمندی‌ها و قابلیت‌ها و محدودیت‌های خاص و منحصربه‌فرد خود را دارد. هرکسی می‌خواهد و می‌تواند موجودی هوشیار، آگاه، متفکر، مهم و با منزلت باشد. یک فرد مولد و سازنده، یک انسان موفق و شاد. همه ما این ظرفیت را داریم ولی اگر بخواهیم ظرفیت‌های خود را به فعلیت درآوریم، بهترین راه دیدن، آموختن و پیروی از الگوهای موفق پیشینیانی است که در همین جاده حرکت کرده و توانسته‌اند سربلند، کامیاب و سعادتمند گردند. سعادت و خوشبختی یک  احساس است و ما مسئول ساختن این احساس هستیم.
 

تغییرات مثبت اعمال کنید:

ایجاد تغییرات مثبت در خود و اصلاح و بهبود وضعیت زندگی یکی از خواسته‌های دائمی انسان بوده و هست. واقعیت این است که تغییر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب امری است بسیار «ساده» ولی نه «آسان»! دقت داشته باشیم که تفاوت زیادی بین «ساده بودن» کاری و «آسان بودن» آن وجود دارد. از این رو، اعتقاد بر این است که هر نوع تغییر در زندگی فردی و خانوادگی امری است ساده و شدنی ولی این تغییر به آسانی و خود به خود ایجاد نمی‌شود؛ بلکه نیازمند بکارگیری عوامل بسیاری است.
همه ما می‌دانیم که احساس شکست، عدم اقتدار، ضعف یا کنترل نداشتن بر بخشی از زندگی چگونه است. شاید تجربه مرگ عزیزی، طرد شدن از طرف یک دوست یا فامیل، شکست شغلی، کار طاقت‌فرسا، تمام نشدن کاری در سر مهلت مقرر، از دست دادن شغل یا ترس از آن، ناامیدی، غم … را داشته باشیم. احساس ناشی از این جملات، برای همگان آشناست: درد و رنج.
 
 
با این ۱۶ روش مثبت اندیشی را در خود پرورش دهید!

 

چرا درد و رنج؟

  1. سؤال اول: چطور به این مرحله رسیدم؟
  2. سؤال دوم: که شاید پرسش مهم‌تری باشد: قصد دارم چه کاری برای آن انجام دهم؟
به بیان دیگر، زندگی اصول و قواعدی دارد که با آن کار می‌کند و اگر آن‌ها را بدانیم، زندگی‌مان بهتر می‌شود. در زندگی مسائل گوناگونی اتفاق می‌افتد که در ایجاد آن نقشی نداریم. این نظر کاملاً صحیح است؛ ولی ما مسئول تمامی تجارب زندگی خود هستیم. در اینجا نکته ظریفی به کار رفته است؛ توجه کنید! جمله می‌گوید «تجارب زندگی» و نه «اتفاق‌های زندگی». ما مسئول هر آنچه برایمان اتفاق می‌افتد نیستیم. مثل بسیاری از اتفاقات -خوب یا بد- برایمان پیش می‌آید که روی آن کنترلی نداریم: مانند عوامل طبیعی نظیر سیل، زلزله یا عوامل محیطی نظیر حوادث سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و … این وقایع در زندگی ما رخ می‌دهند؛ اما این که در این موقعیت‌ها، چگونه به آن‌ها واکنش نشان می‌دهیم، تجارب زندگی ما را شکل می‌دهند و ما مسئول تمامی آن‌ها هستیم. شاید پذیرفتنی نباشد که بگوییم ما قربانی رفتارهای گذشته یا تضادهای دوران کودکی خود هستیم یا زیر بار مشکلات جامعه‌ای ستم‌پیشه خرد شده‌ایم. اگر افسرده‌ایم، بی‌هدفی و اهمال‌کاری اذیتمان می‌کند و یا برنامه مدونی برای زندگی نداریم، سرزنش کردن عوامل بیرونی بی‌فایده است. برای دستیابی به کنترل مؤثرتر بر زندگی، باید تغییر کنیم. ایجاد تغییر مستلزم صرف زمان است؛ زمان برای اندیشیدن و زمانی برای عمل کردن؛ تا کاری که قرار است از این پس انجام دهیم، با کاری که تا کنون انجام می‌داده‌ایم، متفاوت باشد این حرکت و تغییر می‌تواند شروع خوبی باشد اما خلق یک زندگی شادتر به تلاشی پایدار و مستمر نیاز دارد. حالا اجازه دهید در خصوص ۶ گام ایجاد تغییرات فردی صحبت کنیم. فراموش نکنیم که این گفتار در مورد ایجاد تغییر در خود ما است، نه افراد دیگر!
گام های تغییر باور
  • گام اول: وقتی فکر و شیوه خود را تغییر می‌دهیم، در حقیقت باورمان تغییر می‌کند؛
  • گام دوم: وقتی باورمان را تغییر می‌دهیم، انتظاراتمان تغییر می‌کند؛
  • گام سوم: وقتی انتظارات خود را تغییر می‌دهیم، نگرشمان به خود، جهان و آینده تغییر می‌کند؛
  • گام چهارم: وقتی نگرش خود را تغییر می‌دهیم، عملکردمان تغییر می‌کند؛
  • گام پنجم: وقتی عملکردمان را تغییر می‌دهیم، کلیت رفتاری یا نظام رفتاری ما تغییر می‌کند؛
  • گام ششم: وقتی سیستم رفتاری خود را تغییر می‌دهیم، قطعاً آن زمان است که زندگی‌مان را تغییر داده‌ایم.

روش های اصلاح رفتار و کنترل زندگی

دیدتان را مثبت کنید:

شاید پذیرفتنی نباشد که بگوییم ما قربانی رفتارهای گذشته یا تضادهای دوران کودکی خود هستیم یا زیر بار مشکلات جامعه‌ای ستم‌پیشه خرد شده‌ایم. اگر افسرده‌ایم، بی‌هدفی و اهمال‌کاری اذیتمان می‌کند و یا برنامه مدونی برای زندگی نداریم، سرزنش کردن عوامل بیرونی بی‌فایده است. به یاد داشته باشیم هنگامی که یک انگشت شما به سوی دیگران نشانه می‌گیریم، سرانگشتان دیگر به‌ سوی خودمان است. پس بیاییم دیگران را مقصر ندانیم و به جای آن دنبال اصلاح رفتار برای امروز خودمان باشیم. مسئولیت‌پذیری یعنی توانایی؛ توانایی پاسخ‌گویی به دنیای اطرافمان به روشی که ترجیح داده‌ایم یا انتخاب کرده‌ایم. برای ایجاد این تغییر مثبت، مسلط بمانیم و زندگی خشنود و رضایت بخشی را فراهم کنیم. واقعیت کنونی خود را بپذیریم، تصمیم بگیریم و دست به انتخاب بزنیم. بله تصمیم بگیریم. امروز انتخاب کنیم که زندگی خود را دگرگون کنیم.
 
 

یک عبارت فلسفی قدرتمند است که میگوید:

«امروز نخستین روز از بقیه زندگی ماست.»

 

زبان عشق شما چیست؟

  برخی از افراد به محض شنیدن اینها زبان عشق خود و همسرشان را می فهمند اما اینکار برای همه آسان نیست. اول اینکه تمام ما آدمها همه این زبان ها را در ذات مان دارا هستیم ولی متأثر از تربیت و محیط اطرافمان یکی از این ها، زبان اصلی هر یک از ما خواهد شد. و البته ممکن است در بعضی افراد دو زبان با اهمیت نزدیک به هم نیز وجود داشته باشد. ضمن اینکه هر کدام از این زبانها لهجه های متفاوتی نیز دارند که در این مقال نمی گنجد.

سه راه برای تشخیص زبان عشق خود:

  1. چه چیزی همسرتان می گوید یا نمی گوید که عمیقاً باعث رنجشتان می شود؟ عکس آنچه که شما را آزار می دهد، احتمالاً زبان اصلی عشق شماست.
  2. شما اغلب چه چیزی از همسرتان درخواست کرده اید؟ چیزی که بیش از همه درخواست کرده اید احتمالاً همان چیزی است که سبب می شود تا احساس کنید که مورد مهر و محبت هستید.
  3. معمولاً خودِ شما چگونه به همسرتان ابراز عشق می کنید؟ شیوه ابراز عشق شما می تواند نشانه‌ همان چیزی باشد که در شما احساسِ مورد محبت بودن را بوجود می آورد.

دو نوع از افراد ممکن است در کشف زبان اصلی عشق خود دچار مشکل شوند:

اول آنهایی که در مخزن عشق عاطفی شان مدتهای زیادی پُر بوده است و معلوم نمی شود که کدامیک از اینها بیش از همه به آنها احساسِ مهر و محبت دیدن میدهند.

دومی آنهایی که مخزن عشق عاطفی شان مدتهای زیادی خالی بوده و درنتیجه به یاد نمی آورند که چه چیزی سبب می شود که احساس کنند مورد مهر و محبت قرار گرفته اند.

در ارتباط با کوچینگ وقتی با زبان های مختلف عشق آشنا باشیم بخش مهم کوچینگ، که ایجاد ارتباط مؤثر و همدلی و گوش دادن فعال و… هست را می توان ایجاد کرد تا بتوانیم هم ارتباط خانوادگی موفق داشته باشیم و هم بعنوان کوچ بتوانیم با زبان عشق آنها آشنا باشیم که کاملاً مرتبط با نیازهای افراد می باشد.

توجه به رفع نیاز همسر یا اطرافیان قطعاً یک انتخاب است. در کوچینگ کلید صمیمیت، دوستی و موفقیت، نحوه رویارویی با اختلافات است. و کامل بودن ارتباط یعنی معنای پیام در ذهن گیرنده مساوی با معنای پیام در ذهن فرستنده و سوءتفاهم یعنی اختلال در انتقال پیام در فرآیند ارتباط که علم و آگاهی به زبان های مختلف افراد می تواند یکی از راه های درک مخاطب مان باشد تا انتقال پیام به درستی صورت گیرد.

به یاد داشته باشید ۴ مؤلفه در برقراری ارتباط مؤثر باید رعایت شود:

  1. صداقت
  2. صراحت   
  3. احترام متقابل   
  4. مهارگری یا خودمختاری، نه کنترل

یعنی در هر رابطه، ما هستیم که میزان آزادی و اختیار به فرد مقابل در نحوه عملکردش با خودمان را می دهیم؛ چه در زندگی شخصی و چه در جایگاه اجتمائی. همه این موارد نیازمند داشتن سواد عاطفی و رفتاریست. در زمینه روابط احساسی، کوچینگ می‌تواند به فرد کمک کند تا بیشترین بهره را از مهارت‌های ارتباطی خود ببرد و نقاط قوت و ضعف خود را در روابط بیابد. این فرآیند نه تنها به فرد در درک بهتر خود و احساسات دیگران کمک می‌کند بلکه او را به یادگیری مهارت‌های جدیدی که پیشتر به آنها اشاره کردیم هدایت می‌کند.

کوچینگ از طریق تمرینات عملی و نقد سازنده، به افراد کمک می‌کند تا الگوهای رفتاری مناسب‌تری را در روابطشان تجربه کنند. این به ویژه در مواقع تنش و اختلافات موثر است و به افراد کمک می‌کند تا به دلایل احتمالی تناقض‌ها و مشکلات در روابط خود پی ببرند و به نحوه مدیریت آنها بیشتر توجه کنند.

فرم درخواست مشاوره دوره آموزشی

مشاوره آموزشی رایگان

شما این فرصت را دارید، با تکمیل فرم زیر، قبل از انتخاب دوره آموزشی مناسب خود، از مشاوره رایگان کارشناسان آموزشی مجموعه فراکوچ استفاده نمائید.

3/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

© 2024 • تمامی حقوق وبسایت متعلق به آکادمی فراکوچ میباشد.