هر بهبودی مستلزم تغییر است و این تغییر اگر در افکار یا در رفتار ما ایجاد گردد یکی از بهترین و موثرترین اتفاقات زندگی هر انسانی است. تکنیک ان ال پی (Neuro Linguistic Programing) ابزاری است که به ما در ایجاد این تغییر کمک خواهد کرد. در واقع ان ال پی مسیر رسیدن به خواستههایمان را از طریق تمرکز بر ادراکات، رفتار و ارتباطات مان تسهیل خواهد کرد.
این مهارت به انسان کمک میکند تا با تمرکز بر دو اهرم فکر و رفتار، بتواند هر تغییری را در خود و شرایطش ایجاد نماید. انتخاب بهترین و موثرترین افکار، انجام بهترین رفتارها و واکنش ها، از اثرات بکارگیری تکنیکهای ان ال پی می باشد.
اگر برای شما هم مهم است که بدانید چرا بعضی ها در عین داشتن شرایط یکسان، موفق تر اند و یا اینکه چرا در یک خانواده یک فرزند موفق و ثروتمند است اما دیگری اینگونه نیست، در صورتیکه در شرایط یکسان و با امکانات برابر بزرگ شده اند؟ چرا با وجود تلاش های زیاد نتایج این قدر متفاوت است؟
این ها از جمله سوالاتی است که خالقین تکنیک ان ال پی در پی آن بودند و با ارائه این تکنیک به پاسخ سوالات خود رسیدند.
فهرست مطالب
NLP چیست؟
ان ال پی (NLP) یا برنامه ریزی عصبی–کلامی که مخفف Neuro Linguistic Programing می باشد، در دهه ۱۹۷۰ توسط “ریچارد بندر” و “جان گریندر” با هدف الگو برداری از رفتار و عملکرد انسان های موفق معرفی شد.
NLP به معنای دانش تاثیر زبان شفاهی و غیر شفاهی بر دستگاه اعصاب است؛ منظور از زبان شفاهی و غیر شفاهی، تغییرات فیزیکی و رفتار چون حرکت چشم، دست و پا و نظایر آن (زبان بدن) است. در این علم شما با تجسم خلاق و اجرای برخی تکنیک ها به راحتی سیستم عصبی خود را تغییر می دهید. به زبانی ساده تر ان ال پی به معنای این است که به ذهن خود بگویید که چگونه رفتار کند.
درست مثل اینکه دوست شما با یک پرسش دربارهی خاطرهای خوشایند سبب ایجاد حسی خوب و مثبت در شما شود و با هیجان خاطره تان را برای او بازگو کنید. ولی اگر دوست شما از یک اتفاق ناگوار که قبلا تجربه کردهاید بپرسد شما ممکن است ناراحت، غمگین ویا حتی واکنشی از جنس عصبانیت و خشم را بروز دهید. این نشان میدهد که رفتار و واکنش های ما تحت تاثیر افکار، احساسات و سیستم عصبی ذهن مان هستند.
شاید با این مثال تعریف و مفهوم NLP را بهتر درک کنید:
دختری از پدرش پرسید: NLP چیست؟
پدرش پاسخ داد: جواب تو را خواهم داد اما قبل از آن باید کاری انجام دهی. برو پیش برادرت که در اتاقش مشغول درس خواندن است و از او بپرس تکلیف ریاضیاش چطور پیش میرود؟
دختر نزد برادرش رفت و پرسید: برادر، تکلیف ریاضیات چطور پیش میرود؟ برادرش با چهرهای خسته گفت: خیلی سخت است، مسائلی که دارم حل میکنم، دشوار هستند و زمان زیادی میبرند.
او نزد پدرش برگشت و گفت: برادرم از تکلیف ریاضیاش خسته و ناراحت است. حالا به من میگویی NLP چیست؟
پدر گفت: یکبار دیگر پیش او برو و بپرس بهترین تفریحی که در اوقات فراغت انجام میدهد چه چیزی است؟
هنگامی که دختر این سوال را از برادرش پرسید، چهره او روشن شد و با لبخند گفت: خیلی چیزها هست، مثلا وقتی با دوستانم فوتبال بازی میکنم یا بازیهای ویدیویی جدید را امتحان میکنم. این لحظات واقعاً لذتبخش هستند و باعث میشوند همه خستگیهایم از بین برود.
پدر به دخترش گفت: همانطور که توانستی احساس برادرت را با یادآوری فعالیتهای مورد علاقهاش بهبود بخشی، NLP نیز همین است. این مهارت به ما کمک میکند تا مسائل پیچیده را با استفاده از راهحلهای خلاقانه و بهینه حل کنیم و نتایج را بهبود بخشیم.
یکی از اصول پایه NLP میگوید: همهی انسانها دارای سیستم عصبی یکسانی میباشند (چیزی شبیه زیرساخت سخت افزاری) ولی آنچه انسانها را از هم متمایز میکند افکار، باورها، ارزش ها، نحوهی تصمیمگیری و در نتیجه رفتاری است که از خود بروز میدهند. ( زیرساخت نرم افزاری)
با این اصل میتوان گفت، چنانچه مسیر عصبی مشابهی با مسیر عصبی در انسان های موفق شکل بگیرد، هر انسان دیگری هم میتواند شبیه آنها موفق گردد که البته یکی از شیوههای تغییر و شکلگیری مسیر عصبی جدید در ذهن یا همان بخش نرم افزاری انسان، تمرکز بر ضمیر ناخودآگاه میباشد. در واقع با تاثیرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه از طریق زبان میتوان بر باورها و هیجانات فرد تاثیر گذاشته و با تغییر الگوهای زبانی- کلامی، الگوهای رفتاری فرد را دست خوش تغییرات مثبت نماییم.
تاریخچه NLP چیست؟
برنامهریزی عصبی زبانی (NLP) در دهه ۱۹۷۰ میلادی توسط “ریچارد بندلر” (ریاضیدان و روانشناس) و “جان گریندر” (زبانشناس) در ایالات متحده آمریکا توسعه یافت. این دو بنیانگذار با ترکیب دانش خود در زمینههای مختلف، به بررسی و تحلیل مدلهای ارتباطی و رفتاری پرداختند که توسط برخی از موفقترین درمانگران و روانشناسان آن زمان به کار گرفته میشد.
بندلر و گریندر تحت تأثیر کارهای فیلسوف زبان، “آلفرد کورزیبسکی” و نظریههای سیستماتیک “گریگوری باتسون”، شروع به مطالعه و مدلسازی روشهای درمانی افرادی مانند “میلتون اریکسون” (روانشناس بالینی و هیپنوتراپیست)، “ویرجینیا ستیر” (روانشناس خانواده) و “فریتز پرلز” (بنیانگذار گشتالت تراپی) کردند. هدف آنها این بود که الگوهایی را بیابند که به این درمانگران اجازه میداد با مراجعان خود ارتباط مؤثری برقرار کنند و تغییرات مثبتی ایجاد کنند.
ریچارد بندلر
Richard Bandler
جان گریندر
John Grinder
NLP از ترکیب سه مؤلفه اصلی تشکیل شده است:
- Neuro (عصبی): اشاره به فرآیندهای عصبی و نحوهای که مغز اطلاعات را پردازش میکند.
- Linguistic (زبانی): اشاره به زبان و نحوه استفاده از آن برای شکلدهی به تجربیات و افکار.
- Programming (برنامهریزی): اشاره به الگوهای رفتاری و نحوه تغییر و بهبود آنها.
NLP در ابتدا به عنوان یک ابزار درمانی برای روانشناسان و مشاوران توسعه یافت، اما به مرور زمان کاربردهای آن گسترش یافت و در حوزههای مختلفی مانند کسب و کار، ورزش، آموزش و خودشناسی نیز مورد استفاده قرار گرفت. امروزه، NLP به عنوان یک روش مؤثر برای بهبود ارتباطات، تغییر الگوهای رفتاری و دستیابی به اهداف شخصی و حرفهای شناخته میشود.
NLP چگونه کار میکند؟
هرگاه بتوانیم با کلمات و یا پرسشهای خود، ذهن مخاطب را به سمت موضوعی خاص متمایل کرده و احساساتش را تغییر دهیم، یعنی از نحوهی عملکرد ان ال پی آگاهی یافتهایم. درواقع اینگونه میتوان گفت رفتارها تحت تاثیر احساس و هیجانات ما قرار دارند و هیجانات ما نیز تحت تاثیر افکار، باورها و نگرش ما تغییر میکنند. از اینرو اگر بتوانیم هر آنچه را که به شکل ناخودآگاه در ذهن خود تجربه و ثبت میکنیم را مدیریت نماییم، میتوانیم بر رفتارمان تسلط یابیم. با تغییر اطلاعات در ضمیر ناخودآگاه میتوانیم برنامه ریزیهای ذهنی خود را بهبود بخشیده و رفتارهای سنجیده تری را بروز دهیم.
بنابراین شناخت سیستم عصبی ذهن انسان و نحوهی ساخت عادت های فکری و رفتاری مثبت، میتواند در بکارگیری تکنیک ان ال پی بسیار مفید باشد. اگر بدانیم که پشت تصمیمات و رفتارهای ما چه افکار و باورهایی نهفته است و همچنین آگاه شویم که افکار و باورهای ما چگونه شکل گرفتهاند، آنگاه میتوانیم برنامه ریزی جدیدی برای ذهن خود داشته باشیم تا افکار و باورهایی را برگزینیم که سازنده و پیش برنده هستند.
سیستم عصبی ذهن از طریق تکرار و تمرین، عادت سازی میکند و عادت ها، رفتار و ویژگیهای شخصیتی ما را شکل میدهند. هرگاه فکری به ذهن میرسد، پیام عصبی مربوط به آن شکل گرفته و واکنشی از ما سر میزند. در اثر تکرار این افکار، پیام های عصبی و واکنش ها، رفتار یا عادت جدید ساخته میشوند و این بخش از NLP بر تاثیر ساخت مسیر عصبی جدید برای تغییرات رفتاری جدید تاکید دارد.
بخش دیگری از ان ال پی بر قدرت کلمات و تاثیرات آن بر ذهن و احساسات تاکید و توجه دارد. چه از طریق زبان بر افکارمان مسلط شویم و چه از طریق دیدهها و شنیدهها تحت تاثیر قرار بگیریم، در هرصورت این افکار ما هستند که تاثیر خود را بر ضمیر ناخودآگاه و واکنشهای بعدی ما خواهند داشت. بنابراین باید از کارکردهای تکنیک تلقینات ویا گفتگوی های زبانی غافل نشویم و از تاثیرات آن بر سیستم عصبی خود آگاه شویم.
در نتیجه تکنیک های NLP نیازمند برنامه ریزی دو بخش عصبی و زبانی هستند؛ بطوریکه هر فرد بتواند بر افکار و رفتار خود مسلط شده و در جهت بهبود تغییرات و دستیابی به اهداف بهره کند. NLP به طور ویژه تمرکز خود را بر فعالیتهای ذهنی و مغزی انسان قرار داده تا با شناخت و کنترل آن از طریق تکنیکهایی عملی بتواند تغییرات دلخواه را بوجود آورد. برای آگاهی از تکنیک های عملی ان ال پی پیشنهاد میکنیم کتابی با همین عنوان نوشته “جوزف اوکونور” و “جان سیمور” را مطالعه نمایید.
اصول ششگانه برنامهریزی عصبی کلامی NLP چیست؟
-
نقشه واقعیت نیست:
این اصل بیان می کند که داشتن یک نقشه نمی تواد جایگزین سرزمین اصلی باشد؛ به این معنا که درک ما از جهان فقط یک نقشه ذهنی از واقعیت است و نه خود واقعیت. افراد با نقشههای ذهنی متفاوتی که دارند، تجربیات و درکهای متفاوتی از جهان پیرامون خود خواهند داشت.
بنابراین، برای دستیابی به اهداف، باید تواناییهای شخصی خود را در نظر بگیریم و تا حد ممکن به دنبال کسب اطلاعات جدید باشیم باید بتوانیم نقشه زندگی خود را با اطلاعات لازم درباره مسیر زندگیمان تهیه کنیم تا به بهترین نتیجه دست یابیم.
-
بدن و ذهن یک سیستم واحد هستند:
این اصل بر ارتباط نزدیک و تاثیر متقابل بدن و ذهن تاکید دارد. تغییر در یکی میتواند تغییرات در دیگری ایجاد کند. به عنوان مثال، تغییرات فیزیکی میتوانند بر وضعیت روحی و روانی ما تاثیر بگذارند و بالعکس.
-
چنین چیزی به نام شکست وجود ندارد، تنها نتایج متفاوت است:
هر تجربهای که ما داشته باشیم، حتی اگر نتیجه مطلوب را نداشته باشد، میتواند به عنوان یک بازخورد مفید برای یادگیری و رشد در نظر گرفته شود. از هر اشتباه و شکستی میتوان درسهایی آموخت، در حقیقت هیچ شکستی وجود ندارد و هر چه هست موجب تجارب و یادگیری نکات جدید می شود.
-
افراد همه منابع لازم برای موفقیت را دارند:
هر فردی در درون خود منابع و توانمندیهای لازم برای رسیدن به اهداف و موفقیت را دارد. بسیاری از ما باور داریم افراد موفق دارای ژنتیک خوب هستند و یا از شانس بالایی برخوردارند اما این اصل بیان می کند همه انسان ها در ذهن خود یک جعبه ابزار دارند که ابزارهای لازم برای تغییر در آن وجود دارد. کافیست ابزار درست را انتخاب کنید و از آن استفاده کنید. برنامهریزی عصبی کلامی (NLP) میتواند به افراد کمک کند تا به این منابع دسترسی پیدا کنند و از آنها بهرهمند شوند.
-
معنای ارتباط، پاسخی است که دریافت میشود:
معنای واقعی یک ارتباط بر اساس پاسخی که از طرف مقابل دریافت میکنید، تعیین میشود. اگر پاسخی که دریافت کردید مطابق با انتظار شما نیست، به این معناست که نیاز به تغییر در نحوه ارتباط خود دارید. NLP راهی برای بهبود ارتباطات شماست.
-
انعطافپذیری به معنی قدرت است:
این اصل بر اهمیت انعطافپذیری در رفتار و فکر تاکید دارد. افرادی که توانایی تطبیق و تغییر در برابر شرایط مختلف را دارند، معمولا موفقتر هستند. توانایی تغییر و سازگاری با موقعیتهای مختلف به افراد کمک میکند تا به نتایج مطلوب دست یابند.
این اصول به عنوان مبانی اساسی NLP در نظر گرفته میشوند و به افراد کمک میکنند تا درک بهتری از خود و دیگران داشته باشند و مهارتهای ارتباطی و مدیریتی خود را بهبود بخشند.
انواع تکنیکهای NLP چیست؟
تکنیکهای NLP به جای تمرکز بر چیستی و چرایی بر چگونگی تمرکز دارند؛ از این رو عملگرا هستند و با پرسش هایی این چنینی همراه اند:
- چگونه میتوان بر احساسات و افکار خود در این وضعیت مسلط شد؟
- چگونه میتوان دیدگاه خود را به این وضعیت به گونه ای تغییر داد تا از جنبههای مثبت آن آگاه شویم؟
برای اینکه بتوانیم پاسخی به سوالاتی شبیه به سوالات فوق دست یابیم، میتوانیم از تکنیک هایی استفاده کنیم که یا افکارمان را بهبود بخشیم ویا واکنشهای ما و در نتیجه عادات و رفتارمان را تغییر دهیم. مانند:
- توجه و بکارگیری اهرم رنج و لذت در ایجاد تغییری مثبت در خود، بطوریکه حاضر نباشیم رنج وضعیت فعلی مان را تحمل کنیم و مشتاق تجربه جدید حاصل از تغییر وضعیت مان باشیم.
- توجه و یادآوری نکات مثبت در هر چیزی مثل نوشتن رفتارهای مثبت روزانهی ویا نوشتن و یادآوری اتفاقات مثبت و مرور آنها.
- تصویر سازی خلاق به این صورت که اتفاقات ناخواسته را در ذهن خود کم رنگ و خاکستری نماییم و به جای آن اتفاقات مثبت و اشتیاق آور و خواستنیمان را در ذهن با رنگ های شاد و بزرگ نمایی تجسم کنیم.
- قدرت تجسم که بوسیلهی آن، خواسته ی خود را با جزئیات، چنان متصور شویم که وضعیت و زبان بدن و احساسمان تغییر کند. مثل همان تجربه بریدن یک لیموترش و ترشح بزاق دهان.
برای مثال: یک خاطره فوق العاده را با خود مرور کنید. یک خاطره خوش مثل ازدواج، تولد و… این خاطره باید حس خوبی را در شما زنده کند. اگر خاطره خوشایندی ندارید، می توانید آنرا در ذهن بسازید. خاطره را با تمام جزئیات تجسم کنید. برای تجسم بهتر می توانید چشمان خود را ببندید. چه افرادی در آن خاطره بودند، وضوح رنگ ها را افزایش دهید. صداها و آهنگ هایی که در خاطره بودند را در ذهن خود مرور کنید. سپس به احساسات و حتی بوهای خوشی که در آن خاطره بودند بپردازید. - قدرت الگوها و مدل سازی، که از الگوهای موفق برای برنامه ریزی و ایجاد تغییرات جدید بهره میبریم. میتوانیم از مدل هایی که دیگران استفاده کرده وبه موفقیت رسیده اند، ما نیز استفاده کنیم.
- تکنیک تلقین یا استفاده از آینه که قدرت بسزایی در تاثیر پذیری ضمیر ناخودآگاه ما دارد. یعنی آنچه به خود میگوییم بسیار مهم است و اگر این کار در مقابل آینه انجام شود تاثیر آن دوچندان میشود.
- هم سویی زبان بدن برای ایجاد ارتباط موثر با دیگران اهمیت دارد. نوعی از هم سطحی زبان بدن برای ایجاد اعتماد با دیگران مهم است. اگر کلام و زبان بدن خود را با دیگران هم سو کنید به سطح موافق و مشترکی از گفتگو و تعامل خواهید رسید.
- پرسشگری موثر که منجربه تفکر عمیق و یافتن دلایل یا موانع و یا باورهای محدود کنندهای گردد که موفقیت ما را در دستیابی به آنچه میخواهیم به تعویق انداخته است.
NLP چه تفاوتی هایی با رواندرمانی سنتی دارد؟
درمان مبتنی بر برنامهریزی عصبی-کلامی (NLP) و رواندرمانی سنتی از لحاظ رویکرد و روشهایشان تفاوتهای اساسی دارند. NLP بر اساس مدلهای ارتباطی و رفتاری است و به نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز و تأثیرات کلام و زبان بدن بر رفتار و احساسات تمرکز دارد. به عنوان مثال، اگر فردی در یک ارائه عمومی دچار اضطراب شود، درمانگر NLP ممکن است از تکنیکهای تجسم (visualization) استفاده کند تا فرد بتواند خود را در حالتی از موفقیت و اعتماد به نفس ببیند و از این طریق الگوهای ذهنی منفی را تغییر دهد. در مقابل، رواندرمانی سنتی ممکن است به بررسی عمقیتر علل این اضطراب پرداخته و به تحلیل تجربههای گذشته فرد بپردازد تا ریشههای این مشکل را شناسایی و حل کند.
روشها و تکنیکهای به کار گرفته شده نیز متفاوت هستند. NLP معمولاً از تکنیکهای سریع و مؤثر مانند مدلسازی رفتار و تکنیکهای بازسازی خاطرات استفاده میکند. به عنوان مثال، فردی که از فوبیای پرواز رنج میبرد، ممکن است با استفاده از تکنیکهای NLP طی چند جلسه کوتاه، تغییرات قابلتوجهی در احساسات و واکنشهای خود نسبت به پرواز تجربه کند. در مقابل، رواندرمانی سنتی ممکن است از روشهای مختلفی مانند جلسات گفتوگو، تمرینهای رفتاری و حتی دارودرمانی استفاده کند که معمولاً یک فرایند طولانیمدت است و نیاز به جلسات متعدد و پیگیری منظم دارد.
نقش درمانگر در این دو رویکرد نیز تفاوت دارد. در NLP، درمانگر بیشتر به عنوان یک مربی و راهنما عمل میکند که فرد را در شناسایی و تغییر الگوهای ذهنی و رفتاری یاری میدهد. برای مثال، درمانگر NLP ممکن است به فرد کمک کند تا مهارتهای مدیریت استرس را بیاموزد و در موقعیتهای پرتنش بهتر عمل کند. اما در رواندرمانی سنتی، درمانگر به عنوان یک تحلیلگر و مشاور عمل میکند که به بررسی عمقی و ریشهای مشکلات میپردازد و رابطه درمانی بین درمانگر و مراجع برای ایجاد اعتماد و ارتباط عمیق بسیار مهم است. برای نمونه، یک درمانگر سنتی ممکن است جلسات متعددی را صرف کند تا فرد را به فهم عمیقتری از احساسات و تجربیات خود برساند و از این طریق به بهبود وضعیت روانی او کمک کند.
سوالات متداول
بله، مانند هر روش دیگری، NLP نیز محدودیتهایی دارد. اثرگذاری آن به میزان زیادی به تعهد و تمرین فردی بستگی دارد و ممکن است برای همه مشکلات یا افراد کارساز نباشد.
همه افراد از جمله معلمان، مدیران، ورزشکاران، مشاوران، و هر کسی که به دنبال بهبود فردی و حرفهای است، میتوانند از تکنیکهای NLP بهرهمند شوند.
همانطور که پیش تر هم به آن اشاره کردیم، تکنیکهای اصلی NLP شامل مدلسازی، بازآفرینی، لنگرگذاری، و تغییر چارچوب ذهنی است که هر یک به بهبود الگوهای رفتاری و ارتباطات کمک میکنند.
یادگیری NLP از طریق دورههای آموزشی، کتابها، و کارگاههای تخصصی امکانپذیر است. افراد میتوانند با شرکت در این دورهها و مطالعه منابع معتبر، به مهارتهای مورد نیاز دست یابند.
در حالی که بسیاری از تکنیکهای NLP مبتنی بر مشاهدات تجربی هستند، این علم هنوز توسط جامعه علمی به طور کامل پذیرفته نشده و برخی از ادعاهای آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
NLP در زمینههای مختلفی از جمله رواندرمانی، آموزش، کسب و کار، ورزش، و ارتباطات بین فردی به کار میرود تا کارایی و اثربخشی فردی را افزایش دهد.
فرم درخواست مشاوره دوره آموزشی
مشاوره آموزشی رایگان
شما این فرصت را دارید، با تکمیل فرم زیر، قبل از انتخاب دوره آموزشی مناسب خود، از مشاوره رایگان کارشناسان آموزشی مجموعه فراکوچ استفاده نمائید.