
ارزشها ابزار قدرتمند شخصیت در هر فرد، در زندگی او نقش بسیار تأثیرگذار و مهمی را ایفا میکنند. همه انسانها برای گذران زندگی خود نیازهای مختلفی دارند. از طرفی، هیچچیز در این دنیا بدون هزینه در دسترس نخواهد بود و بهآسانی به دست نمیآید. هر چیزی بهایی دارد و شخص باید این بها را بپردازد تا نیاز خود را برآورده کند. بااینحال، ما هر چیز را بر اساس نیازهای خود ارزشگذاری میکنیم و نیازها به سیستم ارزش ما بستگی دارد.
انسان ابتدا درصدد برطرف کردن نیازهای اساسی مانند غذا، آب، هوا، سرپناه و لباس برمیآید که بدون آنها زنده ماندن امکانپذیر نیست. بااینحال، بهمحض برآورده شدن این ضروریات، در جهت رفع نیازهای مهمتر مانند نیازهای اجتماعی، امنیتی یا نیازهای خودشکوفایی خود حرکت میکند.
ازاینرو مسیر افراد با یکدیگر مشابه نیست چراکه مسیر طی شده به ارزشهای ذاتی آنها بستگی دارد. این ارزشهای ذاتی بهواسطه ذات انسان و همچنین با پرورش او حاصل میشوند. تأثیر خانواده، جامعه و محیط، باعث ایجاد مجموعه ارزشهای منحصربهفردی برای هر فرد میشود. این ارزشها ابزار قدرتمند شخصیت بوده و اولویت و سبک زندگی فرد را تعیین میکنند و به عبارتی، شخصیت فرد را میسازند و در رشد فرد، خانواده، جامعه، کیفیت زندگی و درنهایت بشریت تأثیرگذار هستند. ارزشهای زندگی در تصمیمگیری کمک میکنند و عناصر سازنده شخصیت فرد را فراهم میسازند. حال این ارزشها کدماند؟ در ادامه به ۶ ارزش مهم اشاره خواهیم داشت. با ما همراه باشید.
۱٫ ارزشهای فردگرایانه

ذاتیترین ارزش برای هر فرد، فردگرایی است که به معنای ارزشگذاری برای خود نسبت به هر چیز دیگری در جهان است و از طبیعیترین ارزشهای ذاتی حیوانات نیز به شمار میرود. حیوانات برای خود زندگی میکنند بدون اینکه خیلی در مورد سایر حیوانات خود را دچار اذیت کنند.
دنیای مدرن بیشتر و بیشتر به سمت ارزشهای فردگرایانه حرکت کرده است، جایی که منافع فرد «مهمترین اصل» است و باید بیش از هر چیز دیگری از آن محافظت شود. ارزش فردگرایانه از آزادی حمایت میکند زیرا معتقد است که هر شخص حق تصمیمگیری درباره آنچه برای او خوب است را دارد. هر كودكی با ارزشهای فردگرایانه شروع میکند و او همهچیز را در دنیا برای خود میخواهد و میخواهد همه به او خدمت كنند. وقتی نیاز کودک برآورده نشود، گریه میکند و همه کار میکند تا نیازش برآورده شود.
۲٫ ارزشهای خانوادگی

گونه انسان ممکن است قویترین گونه در کره زمین باشد اما این نیز حقیقت دارد که گونه انسانی ضعیفترین گونه است. کودک انسان تا یک سال پس از تولد راه رفتن را یاد نمیگیرد. اگر فرزند انسان بخواهد در یک سال اول زندگی از خود مراقبت کند نمیتواند زنده بماند. حمایت خانواده برای رشد هر کودک ضروری است. به همین دلیل است که گونه انسان در طول سال مفهوم خانواده را ابداع کرده است که مانند یک واحد زندگی میکند و از یک کودک تازه متولدشده حمایت میکند تا جایی که بهاندازه کافی قوی شود و بتواند خود را تأمین کند.
مفهوم خانواده، ارزش خانوادگی را درجایی به وجود آورده است که یک خانواده بهجای فرد، واحد اساسی جامعه تلقی شود. خانواده حق و قدرت کنترل دیگر عضو خانواده را دارد. در یک سیستم خانوادگی، اعضای خانواده کار خود را بهگونهای تقسیم میکنند که همه اعضا بهجای انجام وظایف مشابه، وظایف تکمیلی را انجام دهند. بهعنوانمثال، پدر امرارمعاش میکند و از خانواده بهعنوان قویترین عضو خانواده محافظت میکند. مادر با پخت غذا، نظافت منزل و تربیت فرزندان از عهده امور خانواده برمیآید. از طرفی فرزندان این مزایا را از والدین خود بدون هزینه دریافت میکنند.
بنابراین هر خانواده تداوم ارزش و سنت خود را تضمین میکند. در سیستم خانواده، منافع هر یک از اعضای خانواده از طریق قانونی نانوشته محافظت میشود زیرا عشق و اعتماد بهتنهایی بر مدیریت یک خانواده حاکم است. والدین وقتی چیزی به فرزندان خود میدهند به دنبال هیچ منفعت شخصی نیستند. فرزندان نیز مشارکت والدین را در ساختن زندگی خود تشخیص میدهند و آنها نهتنها مزایای یکسانی را به فرزندان خود میرسانند بلکه در هنگام پیر شدن از والدین خود نیز مراقبت میکنند. کل سیستم ارزش خانواده باسنت و اعتماد حفظ میشود. بااینحال، وقتی ارزشهای خانواده قوی است، منجر به کاهش آزادی فردی و کاهش ارزشهای فردی میشود. اینجاست که ثابت میشود ارزشها ابزار قدرتمند شخصیت هستند. هر فرد باید اول به فکر خانواده و خود بهعنوان یک امر فرعی باشد. این امر غالباً خلاقیت انسان را از بین میبرد زیرا او هرگز آزاد نیست که بهعنوان یک فرد فکر کند.
۳٫ ارزشهای شغلی

یک جامعه علاوه بر خانوادهها، از شرکتها و سازمانهایی تشکیلشده است که به تأمین نیازهای خاص جامعه میپردازند. دولت یکی از مهمترین سازمانهایی است که برای ایجاد نظم در جامعه ایجادشده است. دولت بیشتر به بخشهای مختلفی مانند پلیس، درآمد، دفاع و غیره تقسیم شده است که برای متحد نگه داشتن کشور و محافظت از آن در برابر تجاوزهای خارجی به آنها نیاز است. بسیاری از سازمانهای دیگر نیز توسط اشخاص یا ارگانهای خصوصی اداره میشوند که کالا تولید میکنند و به مردم ملت و جهان خدمات میدهند.
هر شخصی برای تأمین معاش خود و کمک به جامعه مجبور است به یک خاستگاه بپیوندد. این سازمانها برای خدمت کردن به یك كاركرد تخصصی جامعه طراحیشدهاند و بنابراین به مجموعهای از ارزشها نیاز دارند تا همه اعضای سازمان را باانگیزه و متحد نگه دارند؛ بنابراین انسان با توجه به حرفه خود مجموعهای از ارزشها را توسعه میدهد. ارزشهای یک مقام پلیس باارزش یک قاضی یا یک سیاستمدار متفاوت است. هر حرفه مجموعهای از ارزشهای خاص خود را دارد که غالباً با ارزشهای حرفه دیگر مغایرت دارد. بااینوجود این ارزشها برای متحد نگه داشتن متخصصان و تحقق آنچه از آنها انتظار میرود لازم است.
۴٫ ارزشهای ملی

جهان امروز به تعدادی کشور تقسیم شده و هر کشور بهطور مستقل اداره میشود. بااینحال، کشورها رفتار خود را مانند اعضای یک خانواده کردهاند، زیرا اقتصاد جهانی بهتدریج جایگزین استقلال اقتصادی میشود. اگر چین بهعنوان قطب تولید جهان در حال ظهور است، هند به قطب برونسپاری جهان تبدیلشده است، جایی که خدمات مختلفی به جهان ارائه میشود. جهان عرب در حال تولید نفت برای جهان است و ایالاتمتحده آمریکا در ایجاد دانش و فناوری اطلاعات برای جهان نقش رهبری را دارد. هر کشوری بهتدریج در یک کار خاص متخصص میشود و مابقی الزامات را از سایر کشورهای جهان برآورده میکند.
بدین ترتیب، درست مثلاینکه افراد و خانوادهها برای بقای خود در یک جامعه باید با یکدیگر رقابت کنند و مکمل یکدیگر باشند، هر ملتی نیز باید با سایر کشورهای جهان رقابت کند و آنها را تکمیل کند. برای تقویت ملتها، باید انواع خاصی از ارزشها در شهروندان آنها پرورش یابد که باعث میشود کشور باوجود میلیونها یا میلیاردها خانواده، در قالب یک خانواده نمود کند. هر کشوری برای استقلال خود، ارزشهای خاصی را ایجاد میکند که با گذشت زمان ادامه مییابد. ارزشهای یک ملت نشاندهنده سنت، تاریخ و تجربیات مردم آن از زمان ایجاد آن است. ارزشهای ملی غالباً در قوانین آنها رمزگذاری شده است که به دنبال اعطای برابری و عدالت به همه شهروندان آن است. در هر کشور تنوع گستردهای از قوانین وجود دارد زیرا نیاز هر کشور متفاوت است. نقض ارزشهای ملی با اعمال مجرمانهای مواجه میشود که توسط دولت مجازات میشود؛ بنابراین کشورهایی که دارای ارزشهای ملی قوی هستند قوانین خود را بسیار شدید اجرا میکنند زیرا منافع کشور را بر منافع فردی ترجیح میدهند.
۵٫ ارزشهای اخلاقی

باوجوداینکه ارزشهای قانونی یک کشور یا جامعه ثبتشده و اجباری است، اما برای عملکرد بهتر دولت ناکافی هستند. دولت ایدهآل، دولتی است که مجبور نباشد هیچ قانونی را اجرا کند زیرا شهروندان داوطلبانه از قوانین سرزمین پیروی میکنند. این امر بهندرت اتفاق میافتد، زیرا همه قوانین ایالتی توسط افرادی که دارای قدرت هستند یا کسانی که بر افراد قدرتمند تأثیر دارند، تهیه میشود؛ بنابراین در طی یک دوره زمانی، اجرای قوانین طبقهای از افراد را به وجود میآورد که بسیار قدرتمند و ثروتمند هستند. درحالیکه اکثریت جمعیت در بدبختی و فقر زندگی میکنند. بااینوجود، اختلاف و بیعدالتی ایجادشده توسط قانون به دلیل رواج ارزشهای اخلاقی در جامعه تا حد زیادی کاهش مییابد و نیازی به کدگذاری در کتابهای اساسنامه ندارند. درواقع ارزشهای اخلاقی بر اساس سنت از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و این ارزشها ابزار قدرتمند شخصیت هر فرد میشوند. مثلاً، حرمت ازدواج، علیرغم اینکه در کتابهای حقوقی به طلاق پرداختهاند اما سعی میکنند آن را به حداقل برسانند.
قوانین اخلاقی بهطور مشترک توسط جامعه اجرا میشود. هر فردی دوست دارد توسط جامعه مورد محبت و احترام واقع شود؛ اینها خود ارزشهای اخلاقی هستند که اغلب برای نگهداشتن فرد در مسیر درست و اجرای قدرتمند قوانین به کار میروند.
۶٫ ارزشهای معنوی

همه ارزشهای اتخاذشده توسط انسانها، باعث ایجاد انحصار در ماهیت انسانی آنها میکند، زیرا این ارزشها برای هر جامعه و درواقع برای هر فرد متفاوت است. ازآنجاییکه هر فرد یا ملتی بهدرستی ارزشهای خود اعتقاد دارد، ارزشها منبع منازعات در جهان نیز هستند. بااینحال همه این مقادیر غیردائمی و گذرا هستند که بازمان و مکان تغییر میکنند. ارزشهای نسل حاضر با ارزشهای نسل قبل یکی نیست. بااینحال برخی از اصول تشکیلدهنده در تمام مقادیر وجود دارد که هرگز تغییر نمیکنند؛ در مراحل طولانی تکامل انسان به همین ترتیب باقیمانده است. این ارزشها ابدی هستند زیرا هرگز تغییر نمیکنند؛ بنابراین، غالباً مردم چنین ارزشهایی را معنوی یا الهی میخوانند زیرا هرگز نمیمیرند و منشأ آنها نیز مشخص نیست. اینها ارزشهای معنوی هستند.
ارزشهای معنوی اغلب به خدا نسبت داده میشود و الهی خوانده میشود. ارزشهای معنوی شامل عشق، شفقت، عدالت، حقیقت و غیره است. طبیعت انسان است که این ارزشها را صرفنظر از دین، نژاد، فرهنگ و ملیت خود میپذیرد. این ارزشها چنان جهانی هستند که به نظر میرسد همه انسانها بدون اینکه به آنها تعلیم داده شود، آن را درک میکنند. به همین دلیل هم ارزشها ابزار قدرتمند شخصیت هستند. ارزشهای معنوی همه انسانها را در این جهان متحد میکند. به همین دلیل است که ما خواهان عدالت هستیم و نمیتوانیم بیعدالتی را در این جهان ببینیم. احساس عشق و شفقت تمام موانع مذهب، نژاد و ملیتها را از بین میبرد. ارزشهای معنوی را نمیتوان از انسان حذف کرد و درواقع بهگونهای در ذات افراد نهادینه هستند.
از نظام ارزشی خود آگاهید؟ برای ارتباط با کوچهای حرفهای ما فرم رزرو جلسه کوچینگ را تکمیل نمایید!
نتیجهگیری
هیچکس نمیتواند فقط یک مجموعه ارزش داشته باشد و انسانها با ترکیب همه ارزشها اداره میشوند. بااینحال، ارزش غالب در هر فرد متفاوت است که ناشی از تولد در یک خانواده، فرهنگ، مذهب یا ملیت خاص است. به عبارتی ارزشها ابزار قدرتمند شخصیت هستند. مقادیر و میزان این ارزشها با تغییر سن فرد نیز تغییر میکنند. شخصی بهعنوان عضو یک خانواده وقتی بزرگ شد، برای امرارمعاش، مجبور است در حرفهای کار کند که در آن ارزشهای حرفهایاش رشد کرده باشند. ارزشهای ملی نیز به دلیل ارزش مشترکی که شهروندان به آن اختصاص میدهند در شخص ریشه دوانده است. به عبارتی انسان هرچه پیرتر میشود، به معنویت نزدیکتر شده و ارزشهای معنوی را در خود بیشتر رشد میدهد؛ بنابراین ارزشها همیشه باعث اتحاد و پویایی یک جامعه هستند.