
مهارت هدفگذاری مبحثی است که امروز به آن پرداختهایم. به عنوان کوچ تا کنون از اهمیت بالای این مهارت آگاه هستید. بسیاری از ما کار خود را با نیتهای بزرگ آغاز میکنیم اما اغلب در برخورد با اولین مانع از آن دست میکشیم. درواقع به خاطر اینکه هدف ما، زمان و چگونگی رسیدن به آن هدف را مشخص نکردهایم، این امر گاهاً ما را از آن هدف دور کرده یا زمان دستیابی به آن را با تأخیر مواجه کرده است.
آیا تابهحال با اینگونه موارد روبهرو شدهاید؟ خوب است بدانید که این مشکل تعداد زیادی از مراجعان ما نیز هست. آنها توانستهاند این مشکل را با همراهی یک کوچ پشت سرگذاشته و به اهداف خود برسند.
بهطورکلی، کوچینگ رویکردی متمرکز بر هدف دارد. این مهارت کوچ است که در راستای هدفگذاری جلسه کوچینگ اهداف کوچی را بهاصطلاح اسمارت ساخته و دسترسی به آن را تسهیل میکند؛ بنابراین توانایی و مهارت هدفگذاری، یکی دیگر از صلاحیتهای اساسی یک کوچ از نظر ICF به شمار میرود که در این مقاله به آن پرداختهایم. با ما همراه باشید.
چکیده مطالب
چگونگی تأثیر هدفگذاری مؤثر یک کوچ بر میزان تحقق اهداف
اگر مهارت هدفگذاری را یک چرخه در نظر بگیریم با تعیین یک هدف، کوچ و کوچی وارد مرحله توجه و تمرکز میشوند. در مرحله بعد این مهارت کوچ است که انگیزه کوچی را در راه رسیدن به هدف بالا برده و درواقع باعث طوفانهای فکری او شود و درنتیجه این گفتگوهای کوچینگ محور، برنامه دستیابی به اهداف طرحریزی و اجرا گردد.
در این روند، اهداف بهعنوان ابزاری خودتنظیم عمل میکنند که برنامهریزی را هدایت میکند و انرژی و تفکر کوچ را بر روی یک هدف مشخص متمرکز میکند. اگرچه تعیین دستور کار (هدف) جلسات کوچینگ وظیفه کوچی است؛ اما کوچ وظیفه دارد که به نحوه تعیین اهداف انگیزشی تسلط داشته باشد و امکان دستیابی به آنها را افزایش دهد.
هدفگذاری SMART

یکی از محبوبترین ابزارهای تعیین هدف، روش SMART است. این بدان معنی است که هدف حتماً باید شامل این موارد باشد:
- S: مشخص باشد؛ یعنی آنچه کوچی میخواهد در پایان فرآیند به دست آورد و درواقع هدف کلی نباشد. بهعنوانمثال:«من میخواهم اعتمادبهنفس داشته باشم» یا «من میخواهم در سخنرانی اعتمادبهنفس داشته باشم؟» با گوش سپاری دقیق و فعال میتواند به این مهم دست یابد.
- M: قابلاندازهگیری باشد؛ این مورد درمهارت هدفگذاری یک کوچ یعنی روند پیشروی آن قابلسنجش باشد. از کجا میفهمید که موفق شدهاید؟ بهعنوانمثال «من میخواهم بتوانم بدون توقف ۲ کیلومتر بدوم» بهتر است از «من میخواهم اندام متناسبی داشته باشم.»
- A: قابلدستیابی باشد؛ به این معنی که مشخص کنید برای رسیدن به هدف باید چهکاری انجام دهید. اقدامات خاصی را که به شما کمک میکند، یادداشت کنید. بهعنوانمثال: ۴ بار در هفته برای ۲۰ دقیقه بدوم.
- R: مرتبط به آن فرد باشد تا نقش خود را بهتر انجام دهد.
- T: یعنی هدف در یک بازه زمانی مشخص محقق شود. قرار دادن ضربالاجل برای رسیدن به هدف و نقاط عطف کوچی، مؤلفه بسیار مهمی است که کوچ باید در نظر بگیرد. بهعنوانمثال: «من میخواهم تا پایان سال جاری تجارتم راهاندازی کنم».
مهارت هدف گذاری اسمارت بهطور خلاصه
در حقیقت، مهارت هدفگذاری در جلسه کوچینگ، معیار «زمان مشخص و محدود» را برآورده میکند؛ زیرا ازنظر ماهیت کوتاهمدت است و این در حالی است که تمرکز بر «مرتبط بودن» آن را تضمین میکند.
کوچ با استفاده از تکنیکهای سؤال خود در کنار کوچی میماند تا مطمئن شود که جلسات و گفتگوهای کوچینگ محور آنها، اهداف مشخصی از آنچه میخواهند محقق میسازد، اهداف انتخابی آنها مشخص و خاص است، قابلدستیابی است. یا اینکه آیا این هدف یا اهداف قابلاندازهگیری است یا خیر. بدون در نظر گرفتن این موارد، نه کوچ و نه کوچی قادر به ارزیابی میزان پیشرفت خود در جهت رسیدن به هدف نخواهند بود.
حال شاید از خود بپرسید که یک کوچ باید چگونه سؤالاتی بپرسد تا بهترین هدفگذاری را داشته باشد؟ سؤالاتی که یک کوچ میپرسد باید با ذهنیت متمرکز بر هدف باشد. بهعنوانمثال:
انجام ……. چگونه به شما کمک میکند تا به هدف خود برسید؟
برای پیگیری پیشرفت خود از چه اقداماتی استفاده خواهید کرد؟
فکر میکنید این هدف چقدر واقعبینانه است؟
انجام پروسه هدفگذاری با ایجاد و برنامهریزی یک فرایند کوچینگ منظم، بهراحتی قابلدستیابی خواهد بود؛ زیرا باعث ایجاد انگیزه در فرد میشود و تشخیص آن هنگام دستیابی به هدف آسان است.
نکات مهمی درمورد مهارت هدفگذاری یک کوچ در جلسه کوچینگ
دلایل زیادی بر لزوم مهارت هدفگذاری کوچ در جلسه کوچینگ وجود دارند؛ چرا یک هدفگذاری نامناسب ممکن است باعث تحریف جلسات یا تأخیر در تحقق هدف کوچی گردد.
بااینوجود پیروی از مراحل زیر نیز موفقیت کوچ را دررسیدن به اهداف افزایش میدهد و همچنین استفاده و بهرهمندی از مزایای جلسات کوچینگ را برای کوچی به حداکثر میرساند:
· زمینههای اولویت را در هدف در نظر بگیرید.
کدام موارد یا اهداف کمترین میزان رضایتمندی را در کوچی ایجاد میکند؛ یا به عبارتی کدام هدف برای کوچی حائز اهمیت بیشتری است؟ هدفی که کوچی انتخاب میکند باید برای او مهم باشد وگرنه برای ایجاد تغییر تلاش نخواهد کرد.

· آنچه را کوچی میخواهد به دست آورد، بنویسید.
به یاد داشته باشید مهارت هدفگذاری در جلسه کوچینگ یعنی بدانید که هدف چیزی است که کوچی میخواهد باشد، میخواهد داشته باشد یا میخواهد آن را انجام دهد. این مهارت کوچ در نوشتن اهداف میتواند موفقیت کوچی را در دستیابی به آنها بسیار افزایش دهد.
· از کوچی بپرسید: آیا واقعاً این هدف خود اوست؟
آیا این همان چیزی است که میخواهد به آن برسد یا این چیزی است که احساس میکند باید به آن برسد؟ بیشک افراد فقط به آن اهدافی که متعهد هستند، خواهند رسید.
· هدف کوچی چقدر واقعبینانه است؟
همه ما وقتی به هدفی دست مییابیم که ما را فراتر از حد معمول خود قرار میدهد و در آن لحظه احساس خوبی داریم؛ اما تلاش برای رسیدن به هدفی که واقعبینانه نباشد، انگیزه ما را برای انجام آن تحریک نمیکند. مهارت هدفگذاری یک کوچ میتواند کوچی را همراهی کند تا خود واقعیاش را ببیند و از خود توقعات فراتر از واقعیت نداشته باشد.

· تصور کنید که وقتی به هدف خود رسیدید چگونه است و سعی کنید خود را در حال حاضر بیان کنید.
بهعنوانمثال: «وقتی به هدفم برسم، تجارت من در حال اجرا است و من ۱۰ مشتری خواهم داشت.» ایجاد یکچشم انداز جذاب به کوچی کمک میکند تا بهطور خودکار اقدامات صحیح را انجام داده و از فرصتهایی استفاده کند که در دستیابی به اهداف او کمککننده باشند. از او بخواهید برای چند لحظه طوری رفتار کند که گویی به هدف خود رسیده است. بهعنوانمثال: من فردی با اعتمادبهنفس بالا هستم.
· برای جلسات کوچینگ خود از مهارت هدفگذاری استفاده کنید.
برای کسب مهارت هدفگذاری در جلسه کوچینگ، سعی کنید هر جلسه را با عنوان کردن یک هدف شروع کنید، در این صورت، میتوانید از جلسات کوچینگ خود به موفقیتهای بیشتری دستیابید. بهعنوانمثال: «در پایان جلسه می خواهیم دو گام اول خود را برای رسیدن به تناسباندام مشخص کنیم.»