احساسات به همان اندازه پیچیده هستند که ما انسانها هستیم. به همین دلیل است که توسعه هوش هیجانی (Emotional intelligence) ما مهم است؛ حال کاری که باید بکنیم این است که در مورد خود و دیگران شفافیت و وضوح داشته باشیم. احساسات بدون در احتساب سن دائماً بر روی ما تأثیر میگذارند. اگر ندانیم که چگونه این احساسات را درک و مدیریت کنیم، میتواند ما را از بهترین عملکردمان در کار و زندگی باز دارد. اگر میخواهید حس بهتری نسبت به احساسات خود داشته باشید، یادگیری نحوه توسعه هوش هیجانی یکی از مهم ترین مهارتهایی است که باید فرا بگیرید.
برخی از کارشناسان معتقدند که هوش هیجانی برای موفقیت در زندگی مهمتر از IQ است؛ همچنین لازم است بدانید که مهارت هوش هیجانی (EI) توانایی ادراک، تفسیر، نشان دادن، کنترل و استفاده از احساسات برای برقراری ارتباط با دیگران و ارتباط مؤثر و سازنده با آنهاست. توسعه هوش هیجانی برای بیان و مدیریت احساسات واجب است، اما توانایی تفسیر، پاسخ و درک احساسات دیگران نیز ضروریتر از آن و به هوش هیجانی وابسته است. اگر شما هم قصد دارید تا با تعریف هوش هیجانی و راههای توسعه آن آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم این مقاله را از دست ندهید و تا انتهای مطلب همراه فراکوچ باشید.
فهرست مطالب
هوش هیجانی چیست؟
مهارت هوش هیجانی (Emotional intelligence) که به عنوان ضریب عاطفی – هیجانی (EQ) نیز شناخته میشود، به توانایی شما در تشخیص، درک و تنظیم احساسات اشاره دارد. برخی افراد فکر میکنند که این فقط به احساسات خود مربوط میشود، اما هوش هیجانی یا EQ به توانایی شما در درک و کار با احساسات دیگران هم اشاره دارد.
مهارت هوش هیجانی ما مستقیماً با سلامت روان ما در ارتباط است؛ زیرا بر طرز فکر ما تأثیر میگذارد و نحوه مقابله را به ما دیکته میکند. نادیده گرفتن سلامت عاطفی ما آسان است، اما این جنبهای از زندگی ماست که به اندازه سلامت جسمی ما مهم است.
لازم به ذکر است که جنبهای دیگر از مهارت هوش هیجانی که دیگران را در خود جای میدهد، بر کیفیت روابط ما تأثیر میگذارد. همچنین بر موفقیت در کار، بهویژه بهعنوان مدیر یا رهبر تأثیر میگذارد. افراد دارای هوش هیجانی را با توجه به ویژگیهایشان به راحتی میتوان تشخیص داد، آنها افرادی هستند که:
- با موفقیت موقعیت های دشوار را مدیریت می کنند.
- درباره خودشان توضیح می دهند و این توضیحات واضح و روشن است.
- احترام دیگران را جلب می کنند.
- بر دیگران اثر می گذارند.
- دیگران را جذب و به آنها کمک می کنند.
- تحت فشار و استرس خون سرد اند.
- واکنشهای هیجانی خود را در قبال آدمها و در موقعیت ها می شناسند.
- می دانند چگونه صحبت کنند تا نتیجه دلخواه بگیرند.
- بحث و گفت و گوها را به نحو کارآمدی اداره می کنند.
- آدمهای درگیر بحث و گفت و گو را خیلی خوب مدیریت می کنند.
- برای انجام دادن کارها انگیزه پیدا می کنند.
- حتی در شرایط سخت می توانند مثبت اندیش باشند.
تاریخچه هوش هیجانی
خالی از لطف نیست بدانید که مهارت هوش هیجانی به عنوان یک کلمه تقریبا از سال ۱۹۹۰ وارد زبان ما شد. لازم به ذکر است علیرغم اینکه تعریف هوش هیجانی یک اصطلاح نسبتاً جدید است، علاقه به این مفهوم از آن زمان به شدت افزایش یافته است.
بسیاری از محققان و کارشناسان بر این باورند که مهارت هوش هیجانی، مهارتی است که میتوان آن را آموزش دید و توسعه داد. همچنین افرادی نیز هستند که معتقد اند مهارت هوش هیجانی، یک مهارت ذاتی است و هر کسی نمیتواند آن را فرا بگیرد و در خود تقویت کند.
رشد اولیه هوش هیجانی
در اوایل دهه ۱۹۳۰، ادوارد ثورندایک (Edward Thorndike)، روانشناس، مفهوم “هوش اجتماعی” را توانایی کنار آمدن با افراد دیگر توصیف کرد. در دهه ۱۹۴۰ میلادی، روانشناسی خبره به نام دیوید وکسلر (David Wechsler) پیشنهاد داد که مؤلفههای گوناگونی هستند که میتواند بر هوش افراد تاثیر بگذارند که همین موضوع ارتباط مستقیمی با موفقیت افراد در زندگی خواهد داشت.
تحولات بعدی
دهه ۱۹۵۰ شاهد ظهور مکتب فکری موسوم به روانشناسی انسانگرا بود و متفکرانی مانند آبراهام مزلو (Abraham Maslow) توجه بیشتری را بر روشهای مختلفی که افراد میتوانند قدرت عاطفی ایجاد کنند، معطوف کردند. مفهوم مهم دیگری که در توسعه هوش هیجانی ظهور کرد، مفهوم هوشهای چندگانه بود.
هوش چندگانه در اواسط دهه ۱۹۷۰ به وسیله هاوارد گاردنر (Howard Gardner) مطرح شد و این موضوع را به طور کلی بیان کرد که هوش بسیار فراتر از یک توانایی مجزا در زندگی انسان ها است و میتواند بر بسیاری از عوامل زندگی ما تاثیر بگذارد.
ظهور هوش هیجانی
در سال ۱۹۸۵ تعریف هوش هیجانی برای اولین بار توسط وین پین (Wayne Payne) در پایاننامه دکترا استفاده شد. همچنین در سال ۱۹۸۷، مقالهای منتشر شد که از اصطلاح «ضریب هیجانی یا عاطفی» استفاده کرد.
در سال ۱۹۹۰، دو روانشناس به نامهای مایر و سالوی، مقاله مهمی از خود با عنوان «هوش هیجانی» را منتشر کردند. تعریف هوش هیجانی از دیدگاه آنها به این شکل است: «هوش هیجانی تواناییای است که نظارت بر احساسات خود و عواطف دیگران و همچنین تمایز قائل شدن میان آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و اعمال خود را بر عهده دارد»
بد نیست بدانید که اصطلاح هوش هیجانی از زمانی رایج تر شد که در سال ۱۹۹۵، کتاب دانیل گلمن “هوش هیجانی، چرا میتواند از IQ مهمتر باشد” منتشر شد. همچنین مفهوم توسعه هوش هیجانی از آن زمان تا به الان توجه اکثر مردم را به سمت خود جلب و در حوزههای بسیار زیادی اهمیت بالایی پیدا کرده است.
اندازه گیری هوش هیجانی
روان شناسان آزمایشهای متعددی برای اندازه گیری هوش هیجانی انجام داده اند، که عموماً در سه گروه دسته بندی می شود:
-
آزمایشهای خودسنجی
در این آزمایشها واکنش شما با واکنش هزاران نفر دیگر مقایسه می شود تا مشخص شود در موقعیتهای دشوار چگونه رفتار می کنید، از چه راه هایی با دیگران ارتباط برقرار می کنید و حالات روحی ای را که هر از گاهی دچارش می شوید چطور توصیف می کنید.
-
ارزیابی های ۳۶۰ درجه
ارزیابی های ۳۶۰ درجه مربوط به برداشت های دیگران از شماست. افرادی که شما را می شناسند دیدگاههای متفاوتی درباره شما دارند. رئیستان، همسرتان و زیر دستانتان همگی در همان حوزه هایی که شما خود را می سنجید نظر خود را درباره شما گزارش می کنند. مثلاً ممکن است خودتان را آدم جسور و اجتماعی بدانید، اما این افراد از شما ارزیابی دیگری داشته باشند.
-
ارزیابی سطح کارایی
ارزیابی سطح کارایی بیشتر به شکل آزمون هوش (IQ) طراحی می شود. در این آزمایشها هوش هیجانی در حکم نوعی توانایی اندازه گیری می شود. مثلاً از افراد مورد آزمایش درخواست می شود هیجانات افراد را از روی عکسشان تشخیص دهند، مشخص کنند در وضعیت های دشوار زندگی چه واکنشی نشان می دهند و ادراکشان را از اصول اولیه هیجانات تشریح کنند. با استفاده تخصصی از این آزمایش میتوان نتایج آزمایش یک فرد را در این موارد با نتایج آزمایش هزاران فرد دیگر مقایسه کرد.
تست هوش هیجانی (۹۰ تست)
مجموعه فراکوچ برای شما عزیزانی که به دنبال تقویت و محک زدن مهارت های فردی خود هستید، آزمون ها و محصولات رایگان و ویژه ای را تهیه کرده است. یکی از این آزمون های ارزشمند که همه شما عزیزان می توانید از آن استفاده کنید و به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرید تست هوش هیجانی (EQ) است.
برای این کار کافیست روی بنر زیر کلیک کنید …
مقایسه هوش هیجانی (EQ) و هوش ذهنی (IQ)
برخی از کارشناسان استدلال میکنند که Emotional intelligence یا همان هوش هیجانی از ضریب هوشی معمولی (IQ) یک فرد مهمتر است؛ زیرا احساسات در بین فرهنگها جهانی و فراتر از زبان هستند. در تعریف هوش هیجانی، این موضوع یک مهارت نرم در تلقی میشود که میتواند به شما به جهت موفقیت در محیطهای مختلف کمک کند. به عنوان یک ابزار، مهارت هوش هیجانی در سازمان به شما کمک میکند انتقاد را بپذیرید و بعد از یک اشتباه به راه اصلی بروید. علاوه بر این، میتواند به شما کمک کند که نه بگویید، احساسات خود را به اشتراک بگذارید و احساسات دیگران را تفسیر کنید.
چرا توسعه هوش هیجانی مهم است؟
یکی از مهمترین دلایلی که سبب شده تا مهارت هوش هیجانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار باشد، این است که EQ میتواند به شما این امکان را بدهد تا روابط بسیار خوب و سازندهای را با دوستان، خانواده، همکاران و سرپرستان خود ایجاد و حفظ کنید.
همچنین میتواند به شما کمک کند تا موقعیتهای اجتماعی پیچیدهای را که نیاز به درک دیدگاهها و احساسات افراد مختلف دارد، طی کنید. علاوه بر اینکه هوش هیجانی بر ارتباط با دیگران تاثیر میگذارد، توسعه هوش هیجانی میتواند به شما کمک شایانی کند تا به مدیریت احساسات خود بپردازید و با شناخت الگوهای احساسی و ایجاد استراتژیهایی برای مقابله با احساسات غیرمفید، اثرات منفی آن ها را محدود کنید.
پس به طور خلاصه:
- این مهارت برای ایجاد روابط با سایر افراد ضروری است.
- این همچنین برای درک خود و نیازهایتان کلیدی است.
- EQ میتواند به شما کمک کند تا لحظات سختی را در زندگی خود مدیریت کنید.
- توسعه هوش هیجانی میتواند به شغل شما کمک کند زیرا باعث میشود عضو تیمی باثباتتر و همکاری بیشتری کنید.
مثل کسی که دارای هوش هیجانی است حس، فکر و رفتار کنید.
افرادی که دارای هوش هیجانی هستند؛ نحوه تفکر، احساس و رفتار مشخصی دارند. آنها به طور طبیعی اعتماد به نفس دارند و بهترین واکنشها را از آدمها بیرون می کشند. اگر در کنار فردی باشید که هوش هیجانی بالایی دارد کاملاً احساس می کنید به شما توجه می کند. هنگام صحبت کردن با شما حواسش پرت نمی شود و کاملاً به شما توجه دارد.
وقتی در موقعیتی بحرانی و دشوار هستید افراد دارای هوش هیجانی کاری می کنند که احساس راحتی کنید. آنها وحشت زده نمی شوند و بر یافتن راه حل تمرکز می کنند. آنها دورنمای روشنی به شما نشان می دهند و کمک می کنند دریابید همه چیز سرانجام روبه راه می شود.
حال شما در برخورد بعدی تان با آدمها به تعامل متقابل بیشتر توجه کنید. آیا به کسی که در مقابلتان است توجه می کنید؟ یا خواستان جای دیگر است؟ تمام و کمال به او توجه کنید. به او گوش بدهید و بر حرفهایی که بین شما رد و بدل می شود تمرکز کنید. از او سؤال هایی بپرسید تا بفهمید اهل کجاست و چه احساسی دارد.
راه های افزایش مهارت هوش هیجانی چیست؟
همان طور که میدانید بسیاری از مردم ممکن است به طور طبیعی و از ابتدا مهارتهای احساسی را در خود داشته باشند، در حالیکه برخی شواهد نشان میدهد که این تواناییها را میتوان توسعه و بهبود بخشید. داشتن هوش هیجانی بالا مهم است، اما برای بهبود مهارتهای اجتماعی و عاطفی خود چه قدمهایی میتوانید بردارید؟ در اینجا چند نکته آورده شده است که میتواند به شما در توسعه هوش هیجانی کمک کند.
-
آگاه تر باشید.
یکی از ارکان اصلی هوش هیجانی، خودآگاهی است از بسیاری جهات این رکن سنگ بنای ارکان دیگر محسوب می شود. مثلاً برای آگاه شدن از هیجانات دیگران باید اول از هیجانات خود آگاه باشید.
با ثبت نام در دوره آموزشی، شرکت کردن در گروه های این چنینی یا استخدام کردن کوچ می توانید این تکنیک ها را به کار ببرید تا بیشتر از بدن، احساسات و افکار خود آگاه شوید. همچنین میتوانید با ثبت احساساتتان در دفترچه در بازه های زمانی از پیش تنظیم شده، بیشتر خودآگاهی پیدا کنید.
-
به هیجانات خود توجه بیشتری کنید.
برای توصیف هیجانات خود به میزان شدت آنها توجه و هیجانات خود را از ۱ تا ۱۰ درجه بندی کنید. در اینجا اعداد به شما دستور می دهند چگونه رفتار کنید. هرچه بهتر هیجانانتان را اندازه گیری کنید راحت تر می توانید آنها را زیر نظر بگیرید و تغییرشان دهید.
-
افکار، احساسات و باورهایتان را توصیف کنید.
این که بدانید چطور هیجانات خود را توصیف کنید اغلب به شما کمک می کند هیجانات خود را کنترل کنید. البته می توانید همه چیز را توی خودتان بریزید و هیچ فکر، احساس و عقیده ای را با کسی در میان نگذارید. اما چنین کاری نه تنها سخت است بلکه به زندگی کردن در انزوا می انجامد. هیچ کس واقعاً شما را نمی شناسد و شما هم اصلا دیگران را خوب نمی شناسید. همه انسان ها خواسته هایشان را با هم در میان میگذارند تا افراد قابل اعتماد خود را پیدا و با آنها روابط نزدیک برقرار کنند.
از طرفی نیز می توانید سیر تا پیاز شخصی ترین افکار احساسات و عقاید خود را برای همه تعریف کنید. این رویکرد هم اشتباه است. اول از همه، برخی افراد به افکار و احساسات شما اهمیت نمی دهند و دوم این که شما ممکن است با افشای خویش برخی را آزرده کنید و مخاطبان حتى ممکن است آن را دور از ادب بدانند.
سعی کنید راه میانه را در پیش گیرید. باید در زمان مناسب و برای آدمهای مناسب بگویید چطور آدمی هستید و چه افکار، احساسات و عقایدی دارید. -
اشتیاق درونی خود را کشف کنید.
همه افراد معمولاً هر روز به دنبال کارهایی می روند که باید بکنند. اما چند نفر از مردم واقعاً از کاری که می کنند هیجان زده می شوند؟ بسیاری را میشناسم که احساس می کنند کارشان یکنواخت است اما هیچ کس نمیتواند جادو کند و آنها را بیرون بکشد و در جایی بگذارد که متعلق به آنجا هستند. معمولاً در پی فرصت و پول بودن باعث می شود افراد در نهایت همان شغلی را نگه دارند که از آن ناراضی اند.
افراد اندکی برای یافتن شغل هایی که برایشان هیجان انگیز است تلاش می کنند. بیشتر آدم ها برای انجام دادن بعضی کارها و فعالیت ها شور و شوق یا علاقه شدید درونی دارند، اما همیشه به راحتی نمی توانند آنها را بیابند.
-
نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید.
برخی آدم ها فکر می کنند در همه چیز استعداد دارند. برخی هم مدام توانایی هایشان را دست کم می گیرند. بهتر است به طور دقیق ضعف ها و قوت های خود را بشناسید. با شناخت خودتان بهتر می توانید تصمیم گیری کنید. مثلاً با تمرکز بر نقاط قوت خود بیشتر می توانید به چیزهایی که از زندگی می خواهید برسید.
یافتن کارهایی که در آنها استعداد و ذوق دارید مثل علم، موسیقی، هنر، نویسندگی، سخنرانی در جمع نجاری، باغبانی و… باعث می شود زندگی غنی تر و کامل تری داشته باشید اما با تمرکز بر ضعفهایتان خود را به زندگی روزمره عادت می دهید و از لذت بردن از زندگی محروم می کنید.
-
فعالانه گوش دهید.
اگر میخواهید بفهمید که دیگران چه احساسی دارند، اولین قدم این است که به حرفهای آنها توجه و گوش کنید. برای گوش دادن به آنچه که مردم سعی دارند به شما بگویند، چه به صورت کلامی و چه غیرکلامی، وقت بگذارید. گوش دادن فعالانه که از مهارت های مهم ارتباطی، هم در زندگی و هم در محیط کار است را یاد بگیرید. اگر فکر میکنید درین زمینه دچار ضعف هستید از هشت تمرینی که برای تقویت مهارت گوش دادن یه شما آموختیم غافل نشوید. همچنین لازم به ذکر است که زبان بدن میتواند تأثیر بسیار زیادی در این مهارت به جهت بهبود هوش هیجانی داشته باشد.
-
همدلی کنید.
یکی از مهمترین موارد در توسعه هوش هیجانی، درک احساسات است. شما برای این که بتوانید درک درستی از احساسات خود و دیگران داشته باشید، باید بتوانید خود را به جای سایر افراد بگذارید تا ببینید آن ها چه احساسی را تجربه میکنند. همدلی هیجان فوق العاده پر قدرتی است. بیشتر سیاستمدارهای موفق (مثل بیل کلینتون) و رهبران در اجتماعات و محل کار حس همدلی بالایی دارند.
برای بهبود مهارت هوش هیجانی لازم است تا تصور کنید اگر به جای فرد دیگری بودید، در آن شرایط احساسات شما به چه صورت خواهد بود. لازم به ذکر است که تمرین کردن این موضوع سبب میشود تا شما به راحتی به درک عاطفی سایر افراد و احساسات آنها برسید. -
مطالعه کنید.
مطالعه میتواند شما را آرام کند و مطالعات نشان دادهاند که همدلی ما را افزایش میدهد. فرو رفتن در ذهن شخصیتها به ما این امکان را میدهد که تصمیم گیری و انگیزه آنها را درک کنیم. علاوه بر این، ممکن است نحوه برخورد ما با تعارض در زندگی خود را نشان دهد که همین موضوع میتواند منجر به پیشرفت ما در مهارت هوش هیجانی شود.
-
خود ارزیابی کنید.
آیا دیگران را برای اشتباهات خود مقصر میدانید؟ آیا میتوانید تحت فشار آرام بمانید یا به راحتی تحت فشار قرار میگیرید؟ آیا میتوانید بازخورد انتقادی بدهید یا دریافت کنید؟ اگر نقاط ضعف خود را نشناسید، نمیتوانید آنها را برطرف کنید. هیچکس نیست که خودآگاهی را تضمینی برای ترقی و موفقیت نداند، ارزیابی مهارتهای خود میتواند سبب شود تا خود را بهتر شناسایی کنید و مهارتهای خود را افزایش دهید.
-
به لحاظ اجتماعی مسئول باشید.
احساس مسئولیت اجتماعی از مهمترین تجربه های هیجانی است و نشان می دهد واقعا به دیگران اهمیت می دهیدو مخصوصاً به نیازمندان هدف از احساس مسئولیت کردن به لحاظ اجتماعی به دست آوردن منافع شخصی نیست بلکه فقط برای کمک کردن به دیگران است.
-
مثبت بمانید.
افراد دارای هوش هیجانی بالا قدرت یک کلمه مثبت، یک پیام دلگرم کننده و یک ژست مهربان را درک میکنند. زمانی که بتوانید در یک موقعیت استرس زا نیز مثبت بمانید، میتوانید به اطرافیان خود کمک کنید تا آرام بمانند. این نگرش همچنین میتواند به حل مشکل و کار گروهی بیشتر کمک کند. در حالی که احساسات منفی میتوانند طبیعی باشند، استراتژیهایی را برای به حداقل رساندن تأثیرات آنها تدوین کنید و به دنبال راه حل باشید تا هوش هیجانی شما تقویت شود.
-
شاد باشید.
افرادی که هوش هیجانی زیاد دارند افراد شادی هستند و شادی شان فقط به این دلیل نیست که همیشه اتفاقات خوبی برایشان می افتد.
شادی واقعی که گرما و درخششی پایدار در وجودتان پدید می آورد از درون می جوشد. و تظاهرات بیرونی می یابد. آن کس که این هیجان را به نحو احسن مدیریت می کند، صبح ها با شادی از خواب بر میخیزد و وقتی در طول روز با مشکلاتی مواجه می شود می تواند مقداری از شادی اش را حفظ کند. در واقع شادی او وقتی با سختی ها و پستی و بلندی های زندگی روزمره روبه رو می شود موجب دلگرمی اوست و ذهنش را روشن و باز نگه می دارد و از گیر افتادن او در دام هیجانات ناکارآمدی مثل دلسوزی برای خویش جلوگیری می کند. آدم های شاد بیشتر از افراد غمگین و افسرده برای مشکلاتشان راه حل پیدا می کنند.
با این که افراد غمگین به جزئیات امور بیشتر دقت می کنند تا افراد شاد، افراد شاد بیشتر از افراد غمگین کارها را به انجام میرسانند. البته شادی و غم هر دو هیجان و مدام در نوسان اند. بنابراین میتوانید حال و هوای خود را طوری حفظ کنید که هماهنگ با اهداف شما در زندگی باشد. هوش هیجانی یعنی این که بدانید کی شاد باشید کی غمگین کی هیجان زده باشید، کی نگران یا حتی هشیار.
جمعبندی
برخی از افراد به طور طبیعی دارای مهارت هوش هیجانی هستند، در حالی که برخی دیگر باید کمی بیشتر در این زمینه تلاش کنند. با این حال، ارزش تلاشی را دارد که میکنید، زیرا میتواند بسیاری از زمینههای زندگی شما را بهبود بخشد. زمانی که مهارت هوش هیجانی را یاد گرفتید قطعاً نتیجه مثبت آن را در زندگی خود خواهید دید. در این مقاله سعی کردیم تا تعریف هوش هیجانی را برای شما به طور کامل توضیح دهیم و راههای توسعه هوش هیجانی را برای شما گفتیم.
با تشکر از شما که وقت خودتان را برای مطالعه این مقاله صرف نمودید. اگر نیاز به مشاوره و راهنمایی در این موضوع دارید، میتوانید با مشاوران تیم فراکوچ در میان بگذارید.
فرم درخواست مشاوره دوره آموزشی
مشاوره آموزشی رایگان
شما این فرصت را دارید، با تکمیل فرم زیر، قبل از انتخاب دوره آموزشی مناسب خود، از مشاوره رایگان کارشناسان آموزشی مجموعه فراکوچ استفاده نمائید.
وقتتون بخیر
منظور از هوش هیجانی همون هوش عاطفی هستش؟
درود
هوش احساسی، هوش عاطفی یا هوش هیجانی (Emotional intelligence | EI) هر سه یکی هستند.
خداقوت، ممنونم از مطالب مفیدتون👏
یک جا گفتید (هوش هیجانی، یک مهارت ذاتی است و هر کسی نمیتواند آن را فرا بگیرد) این موضوع درسته؟
سلام دوست عزیز
هوش هیجانی نیازمند داشتن چندین مهارته مثل: خودآگاهی، همدلی ،مهارتهای اجتماعی، مهارت گوش دادن و …
نیازه برای داشتن هوش عاطفی بالا ما این مهارت ها رو داشته باشیم و برای تقویتشون تلاش کنیم.
که ما توی مقالات مختلف کلی راه درین باره بهتون معرفی کردیم:)
سلام، منظور از مهارت نرم که توی مقالتون آوردین چه مهارت هایی هست؟؟
درود
مهارت های نرم مهارت هایی هستند که غیر فنی اند و شامل ویژگیهای شخصی و مهارتهای میانفردی می باشند. این نوع مهارت ها در تمامی حرفهها قابل پیاده اند و بر چگونگی کار کردن یک شخص یا تعامل او با دیگران اثر میگذارد.
برای درک بهتر این موضوع پیشنهاد می کنم مقاله “مهارت های ارتباطی، هم در زندگی و هم در کار” رو حتما مطالعه کنید.
ده روش مثبت اندیشی که گفتید رو به شدت دوست داشتم و برام مفید بود
ممنونم ازتون🙌
خوشحالیم براتون مفید بوده🌹🌹
سلام و خسته نباشید
در ابتدا ممنونم بابت توضیحات کاملتون
اما یک سوال هوش هیجانی در ارتباط با دیگرانه که ظاهر و لازم میشه؟
سلام دوست عزیز
خیر، همون طور که گفتیم هوش هیجانی عبارت است از توانایی درک، کنترل و ارزیابی احساسات خود و دیگران. این موضوع در روابط ما از اهمیت بالایی برخورداره اما چون مستقیماً با سلامت روانمون در ارتباطه و روی طرز فکرهامون تأثیر گذاره، به دیگران بسنده نمیشه.
سلام ممنونم از مطالب خوبتون
یک جا داخل متن اشاره کردید که (کم واکنش نشان دادن باعث پیشرفت در شخصیتمون میشه) چطور میشه این موضوع رو در خودمون پرورش بدیم؟
وقتتون بخیر
چرا iq از eq مهمتره؟ مگه میشه فردی که ضریب هوشی نداره بتونه هوش هیجانیشو مدیریت کنه؟
درود برشما خانوم / آقا مرزدار
همونطوری که در مقاله آورده شده، کنترل و رشد EQ میتونه تغییرات خیلی بیشتری رو در هر فرد ایجاد کنه که باعث پیشرفت بیشتر اون فرد در خودش و جامعه خواهش شد.
گوش دادن مهارت خیلی مهمه
اگه همه بتونیم خوب گوش بدیم واقعا خیلی از سوء تفاهم ها از بین میره
از تمرین های خوبی که درین زمینه مطرح کردید واقعا سپاسگزارم🙏
اشتراک ها: نحوه برگزاری جلسات کوچینگ چگونه است؟ آیا رابطه صمیمانه لازم است؟ | فراکوچ