چکیده مطالب
گوش دادن موثر
شنیدن و گوش دادن دو مورد کاملا متفاوت هستند.
شنیدن یک بحث کاملاً فیزیولوژیک است و صرفاً به معنای فعال شدن سنسورهای شنوایی است و به وسیله “گوش” انسان اتفاق می افتد اما گوش دادن، شنیدنِ همراه با فعالیت ذهنی و تجزیه و تحلیل ذهن است که در واقع در “مغز” اتفاق می افتد. بسیاری از مواقع ما میشنویم و حتی میتوانیم حرف های طرف مقابل را بعد از اتمام تکرار کنیم اما در اصل به آن سخنان هیچ توجهی نداریم! به عنوان مثال:
شما از خیابان محل کار یا منزلتان هرروز در عبور و مرور هستید و به خوبی خیابان را می شناسید اما شاید تا به حال به درختانی که در اطراف آن وجود دارد توجهی نکرده اید! در صورتی که آن ها را هم دیده اید…
شنیدن با گوش دادن نیز به همین گونه است ؛ شنیدن همانند دیدن درختان خیابان است که به آن توجهی نداریم اما گوش دادن یعنی دیدن به همراه توجه که باعث درک و فهم بالا می شود.
گوش دادن فعال یا مؤثر و ارتباط مؤثر چه ویژگی هایی دارد؟
شاید فکر کنیم توانایی خوب صحبت کردن تنها عامل موثر در ایجاد یک ارتباط موثر باشد.چه بسا در ابتدا با مخاطب بتوان خوب هم صحبت کرد اما نمی توان گفت که ارتباط مؤثری اتفاق خواهد افتاد و تأثیر ماندگاری خواهد داشت.
اما ”گوش دادن” یکی از اساسی ترین عوامل مؤثر در موفقیت و ایجاد روابط مؤثر است پس به نفع ماست که وقت بگذاریم و آن را تقویت کنیم.
*دیگران باید بتوانند دقیقا منظورشان را به شما بگویند*
برای یک مسئول مانند یک مدیر، یک پدر و یا مادر، یک معلم و… در هر گفت و گویی، گوش کردن باید بر همه چیز مقدم باشد. ما میتوانیم خود و اعمالمان را با محیط انسانی وفق دهیم و در صورتی که سرزنده و پر انرژی، به بررسی دقیق و کشف آن بپردازیم.
با گوش کردن، میتوانیم محیط پیرامون خود و هر چه در آن است، تمام جوانب آن، تمام جزئیات یک موقعیت، یک مسئله، یک نقطه نظر و… را بهتر بشناسیم تا با بصیرت پاسخ دهیم، تصمیم بگیریم، نظر بدهیم و…
اگر به خوبی گوش نکنیم، ارتباط یک طرفه، محدود، دشوار و ناقص خواهد بود و هیچ برگشت اطلاعاتی در کار نخواهد بود.
برای بدست آوردن اطلاعات مورد نیاز خود، لازم است که دیگران فرصت داشته باشند تا افکارشان را بیان کنند. باید تمایل به این کار داشته باشند. اگر شما شیوه گوش کردن را به خوبی بدانید، دیگران را ترغیب میکنید که صحبت کنند.
*بادقت گوش کنید*
به این دلیل بیدقت و بیتوجه هستید که اغلب نگرانید، این امر میتواند دلایل دیگری نیز داشته باشد:
_ شما میدانید که مخاطبتان چه خواهد گفت، قبل از آنکه شروع به صحبت کند؛
_ حرفهایش را تکرار میکند؛
_ شمارا خسته میکند؛
_ حرف هایش برایتان جالب نیست اما شما برای آنکه ناراحتش نکنید وانمود میکنید که گوش میدهید؛
_ فکر میکنید که او حرف مهمی برای گفتن ندارد.
همچنین میتواند به دلایل زیر باشد:
_ شما به عقاید خود بسیار اهمیت میدهید یا برایتان مهم نیست که مخاطبتان با شما هم عقیده است؛
_ فقط به اعتقادات خود پایبند هستید؛ فقط به اثبات دلایل خود میاندیشید یا در فکر آماده کردن پاسخی مناسب هستید.
ارتباط شما، خودمحور، دستوری و آمرانه است. چه نتایجی دارد؟
هنگامی که ما این چنین رفتار میکنیم، در واقع به خواسته های دیگران اهمیت نمیدهیم.
ما تلاش نمیکنیم معنای نهفته در کلمات را درک کنیم. هر چیزی را که به صورت ضمنی، پنهان، مخفی و کنایی باشد، نادیده میگیریم، مانند نیاز به دوست داشته شدن، به حساب آمدن، ابراز وجود کردن بیشتر؛ مانند ترس از روبهرو شدن با نگرانیهای گوناگونی که سعی میکنیم در بین سخنانمان مخفی کنیم.
تا زمانیکه این نیاز ها را نشناسیم و آنها را برآورده نسازیم، در جستوجوی درک و شناخت آنها هستیم. بیدقتی اغلب به معنای بیتوجهی است و حتی اگر این گونه نباشد، احتمال دارد که این چنین تعبیر شود. وقتی با بیتوجهی به سخنان مخاطبمان گوش میکنیم و او حس کند که بیتفاوت هستیم، بغض و کینه ایجاد میشود.
کسانی که بارها چنین حسی را تجربه کرده اند، در نهایت افکار و احساسات شان را مخفی میکنند. از صحبت کردن خودداري میکنند و دیگر به کسی اطمینان نمیکنند. وقتی به آنها نیاز پیدا کنیم، توجهی نمیکنند و پاسخی نمیدهند.
*رهنمودهایی برای خوب گوش کردن*
مهربان و خوش برخورد باشید! در این صورت خجالت را کنار خواهید گذاشت و آزادانه تر صحبت خواهید کرد.
خوب ارتباط برقرار کنید. خیره نگاه نکنید، راحت خود را معرفی کنید، آرام باشید.
خوب دقت کنید اما بیش از حد تمرکز نکنید زیرا ممکن است این طرز برخورد نشان دهنده یک اضطراب درونی و مخالفت باشد.
وقتی هدف درک کردن و فهمیدن است، گوش کردن آسان است. سعی کنید درک کنید!
گوش کردن به آن معناست که در یک گفتوگو شرکت کنیم بیآنکه سخن بگوییم. شرط اول برای خوب گوش کردن این است که بتوانیم سکوت کنیم. به خود و اطرافتان توجه کنید، ملاحضه میکنید که چقدر مشکل است که چند لحظه ای خود را نادیده بگیریم و از اظهار نظر کردن و شرح تجربیات مان خودداری کنیم. وقت برای همهچیز هست، ابتدا برای گوش کردن، بعد برای صحبت کردن؛ در صورتیکه حرف مخاطبمان را قطع نکنیم، در هنگام صحبت دیده میشویم.
باز هم با دقت بنگرید، ملاحظه میکنید که سکوت تا چه حد باعث ایجاد تنش و اضطراب میشود و چقدر آسان است که ناراحتی و پریشانیمان را با سخنان «دهان پرکن » پنهان کنیم. یاد بگیرید با دقت سکوت کنید!
گوش کردن یک رفتار کورکورانه نیست بلکه یک عمل ذهنی قدرتمند است. تمام حواس باید در دریافت علائم و پیامها حضور داشته باشند.
دریافت خوب و موثر، مستلزم تمرکز زیادی برای درک معنای پیامها و به خاطر سپردن آنهاست.
یک تجزیه و تحلیل، دسته بندی و ترکیب نیز لازم است تا نظر و عقیده مخاطب قابل قبول و پذیرفته شود.
این عمل مستلزم سعی و تلاش است اما این تلاش منوط به میزان انگیزه و تعهد شماست.
در ابتدای یک گفتوگو، با پرسیدن سوالات شفاف و مختصر، به افزایش کیفیت و کمیت اطلاعات کمک کنید. مثلا بپرسید: نظرتان درباره…..چیست، چه احساسی راجع به این مسئله دارید،در مورد این قضیه چه کار میکنید و…… این سوالات به روند گفتوگو کمک شایانی میکنند.
ترجیحا سوالاتی که فقط نیاز به یک پاسخ بله یا خیر دارند را در بخش دوم گفتوگو بپرسید و همچنین سوالاتی نظیر چه کسی؟ چه چیزی؟ چه موقع؟ کجا؟ چندتا؟
در فرایند گوش کردن، باید خیلی دقت و توجه داشته باشید. کوچکترین حرکات سر، نزدیکی و تایید، نشاندهنده حضور و دقت شماست.
گوش کردن به معنای این است که چشم و گوش باز باشد. تمام حواس و کل بدن کاملا متمرکز باشند و ذهن برای پذیرش افکار جدید، شگفت آور و حتی عجیب باز باشد. هنگامی که گوش میکنید خوش برخورد باشید!
گوش کردن به معنای در دسترس بودن است؛ یعنی وقت داشته باشید و فکرتان آزاد باشد اگر شما نمیتوانید این کار را انجام دهید، بگویید. بهتر است که یک گفتوگو را به تاخیر بیندازیم تا اینکه در یک گفت و گو حواسمان پرت باشد.
خوب گوش کردن به آن معناست که وقتی مخاطبتان دیگر صحبت نمیکند، قبل از آنکه نظرتان را بگویید، چند ثانیه صبر کنید. او دیگر صحبت نمیکند اما آیا دیگر چیزی برای گفتن ندارد؟ آیا حرفش را قطع کرده است تا فکر کند؟ برای دانستن این مطلب، برای پر کردن جای خالی، عجله نکنید. شماهم اندکی سکوت کنید.
اغلب ملاحظه میکنید که مخاطبتان حرفهای مهم زیادی برای گفتن دارد. تا زمانی که شما به او وقت بدهید، تا زمانی که رشته افکارش را نبرید، افکارش را به تدریج برایتان بازگو میکند، سپس متوقف میشود، بعد دوباره شروع میکند.
اغلب در انتهای بیان این جریان فکری است که کلمات اصل مطلب را ادا میکنند.
سخن نافذ و درستی که از اعماق وجود بیان میشود، نیازمند زمان، شکیبایی و سکوت بسیار است تا بتواند نمایان شود.
*حرف کسی را قطع نکنید!*
حرف مخاطبتان را قطع نکنید حتی اگر خیلی سریع متوجه مطلب شدید، حتی اگر با نظراتش موافق نباشید. در این صورت ناراحت و عصبانی میشوند و ناراحتیشان، تمرکزشان را بر هم میزند. یک مخاطب خشمگین در شرایط مساعدی نیست و بنابرین او نیز به حرف های شما گوش نخواهد داد!
*بگذارید حرفتان را قطع کند!*
شما سعی دارید یک ارتباط موثر برقرار کنید بنابراين بگذارید حرفتان را قطع کنند. در حقیقت، مخاطب شما گاهی تقلا میکند که گفته های شما را واضح و شفاف تر کند، برداشت خودش را بیان کند یا
گفته هایتان را تایید یا انکار کند.
او هم میتواند منتظر بماند تا صحبت کند اما میترسد که فکر جالبی که ناگهان به ذهنش خطور کرده است را فراموش کند. هنگامی که او روی افکارش متمرکز میشود،
قادر نیست حرف شما را بشنود. در این شرایط چرا باید ادامه دهیم؟
بگذارید حرفتان را قطع کنند!
وقتی کاملا حواسش جمع شد؛ دوباره شروع به صحبت کنید. اما قبلا شما اطلاعات ارزشمندی را کسب کردهاید و خواهید توانست خود را با چنین شرایطی وفق دهید.
در هر لحضه به مخاطبتان این امکان را بدهید که پیامش را دقیق تر و کامل تر انتقال دهد. ارتباط دقیق شما را وادار میکند که توازنی دوباره و مستمر ایجاد کنید.
به کوچکترین علائمی که نشان میدهند شما باید واکنش نشان دهید، دقت کنید:
_ مخاطبتان مضطرب است؛
_ به سمت شما حرکتی انجام میدهد؛
_ در واکنش به حرفهایی که گفتهاید، بخشی از صورتش جمع میشود
ابروهای درهم، نگرانی در نگاهش و…
به محض اینکه این حالات را مشاهده کردید، از او بخواهید نظرش را بگوید. به او بگویید:
_میخواهید نظرتان را بگویید؟
_حالا شما صحبت کنید.
بهتر! با یک حرکت دست، به او نشان دهید که تمایل دارید که صحبت کند.
*کم صحبت کنید و زیاد گوش کنید!*
بگذارید دیگران بیشتر صحبت کنند!
یک ارتباط یک طرفه در مقایسه با ارتباطی که در آن، شما با آزادی کامل گوش میکنید و به نوبه خود نظرتان را بیان میکنید، معایب بسیاری دارد:
_خود را از اطلاعاتی که مخاطبتان به شما خواهد داد، محروم میکنید؛
_نمیدانید که آیا حرف های شما را فهمیده است یا نه؛
_نمیتوانید حرفهای نادرست و غلطی که شنیده شده را اصلاح کنید؛
_نمیدانید که با نظر شما موافق است. آیا تمایل دارد که با شما همراه شود؟
_دیگران را تشویق به صحبت کردن نمیکنید. وقتی آنها با شما هستند عادت میکنند
که ساکت باشند یا با صدای بلند صحبت کنند، آنقدر بلند که صدایشان به شما برسد.
*دریافت و درک سخنان دیگران*
کسی که شیوه گوش کردن را میشناسد، کسی است که از آنچه که میشنود و میبیند، سعی میکند به صحیح ترین شکل ممکن پیام مخاطبش را بفهمد.
چه موانعی مانع از درک کامل یک پیام میشود، چه تفاوتی میان آنچه که به ما میگویند و آنچه در ذهنمان ثبت میشود وجود دارد؟
۱. کلماتی که بد تلفظ یا ادا می شنوند ومفهوم نیستند
۲. کلماتی که به دلیل اختلالات شنوایی، بی دقتی، پرحرفی یا حواس پرتی، بد میشنویم
۳. گنگ و مبهم بودن سخنان.
سریع صحبت می کنیم ،از روی تنبلی،مبهم حرف می زنیم وبه دنبال کلمات مناسب نمی گردیم ، از معنای عباراتی که استفاده می کنیم ،خیلی مطمئن نیستیم ،درپیج وخم افکار پیچیده ومبهم گم می شویم ،شروع به صحبت میکنیم بدون آنکه بدانیم نتیجه چه خواهد بود وباجملات کنایی افکار خودرا بیان می کنیم…
اگر تمایل داریم که دیگران حرف های ما را بفهمند، میتوانیم این عادات را کنار بگذاریم، اما اگر میخواهیم حرف های دیگران را بفهمیم، لازم است که به آنها کمک کنیم واز آنها بخواهیم شفاف تر صحبت کنند؛
۴. باسانسور کردن ،گزینش کردن یا تفسیر کردن ،گفته هایمان را تغییر می دهیم .این فرایندهای ذهنی تحت تاثیر پیش داوریها، تمایل به کلیگویی و تحت تاثیر تمایلات وترس های ما هستند
که ذهن را بر بخشی از پیام های دریافت شده متمرکز میکنند یا اینکه باعث میشوند که تنها آن بخش از پیام را بشنویم که میخواهیم.
این چنین که تمایلات یا ترسهایمان را واقعی میپنداریم؛
۵. تعریفی غلط و نادرست یا متفاوت از یک کلمه داده میشود.
هر کسی میتواند به کلمات مفهومی شخصی بدهد. این معنا کمابیش به تعریف لغت نامه نزدیک است.
با گذشت زمان، بر حسب محل و منطقه و بنابر تعابیر عجیب و غریب یا قراردادهای محدود کننده
گروه ها، خانواده ها یا صنوف، گاهی معنای کلمات تغییرمیکند.
کسی چیزی میگوید و ما برداشت دیگری از آن داریم.
یک ارتباط بهینه و مطلوب بین دو شخص وقتی به وجود می آید که آنها به کلمات معنای یکسانی میدهند، این مورد آنقدر به ندرت دیده می شود که حتی به آن فکر نمیکنیم.
با وجود تمام این دلایل، یک گیرنده پیام باید دو هدف را دنبال کند:
_ برای شفاف شدن موضوع سوال بپرسد تا سوءتفاهم ایجاد نشود؛
_ با تکرار مطالب،از به وجود آمدن سوءتفاهم جلوگیری کند.
راههای تقویت مهارت گوش دادن:
گوش دادن یک توانایی است جهت درک و دریافت صحیح پیام در یک تعامل. اگر نتوانیم به مهارت و هنر گوش دادن تسلط داشته باشیم در درک مطالب و پیام ها دچار اشتباه خواهیم شد.
اول: زبان خودتان را خاموش کنید.
زمانی که طرف مقابل شما صحبت می کند آرام باشید، وسط حرف او نپرید، جملات او را اصلاح نکنید، صبور باشید و اجازه دهید حرفش تمام شود. حتی اگر میدانید چه می خواهد بگوید باز هم اجازه دهید سخنش را بگوید. این کار باعث ایجاد روابط عالی و مستحکم خواهد شد.
دوم: ذهن خود را خاموش کنید.
توجه و تمرکزتان را به گوینده پیام اختصاص دهید.آنچه که حواس شما را پرت می کند و آنچه که در ذهنتان اتفاق می افتد را به کنار بگذارید و کاملاً دقت کنید به مخاطبتان. به این معنا که تمام ذهن و انرژی خود را برای دریافت و درک پیامهای کلامی و غیرکلامی طرف مقابل صرف کنید.
سوم: ایجاد شرایط راحت
شرایطی را ایجاد کنید که به لحاظ محیطی و روحی ”گوینده پیام” احساس راحتی داشته باشد تا که بتواند به راحتی با شما ارتباط برقرار کند. گاهی بعضی عوامل مانند: محیط، سر و صدا، تهویه و درجه حرارت، و نوع نشستن باعث می شود که حواس انسان پرت شده، و تمرکز از بین برود. ما باید با شناسایی این عوامل و از بین بردن آن ها باعث ایجاد تمرکز شویم. البته گاهی اتفاق می افتد که نمی توان این عوامل را از بین برد، در این صورت باید با یک سری فعالیت هاباعث کم شدن این گونه مزاحمت ها بشویم.
چهارم: تمرکز گوینده را دریابید.
مراقب باشد حواس گوینده پیام را به چیزی در محیط اطراف پرت نکنید. برای مثال حین صحبت کردن مخاطب پیام های گوشی خودرا چک نکنید. مراقب رفتار بدن خود باشید مثلا با انگشتان خود بازی نکنید، اطراف را دائماً نگاه نکنید، توجه خود را به چشمان او بدهید.
پنجم: قضاوت را تعطیل کنید.
در مورد گفته های مخاطب خود دستگاه قضاوت گر خودتان را خاموش کنید. از دیدگاه مخاطب به موضوع مورد صحبت او نگاه کنید نه از دیدگاه خودتان. قرار نیست همه چیز بر وفق نظرات و ارزشهای شما گفته شود. هدف جلب رضایت شما نیست.
ششم: صبر کنید تمام صحبت های گوینده تمام شود.
اجازه دهید مخاطب شما در صحبتهایش بتواند دلایل خود را بیاورد. وقتی گوینده سکوت میکند، هرچند ممکن است که این سکوت طولانی باشد، اما به این معنا نیست که حرف او تمام شده، پس صبوری کنید و سریعا جملات او را با اطلاعات خودتان تکمیل نکنید! گاهی اوقات گوینده با این سکوت در حال ترکیب و جمله بندی برای بیان صحیح جمله اش است .
هفتم: همدل باشید.
لحن گوینده غم، شادی، هیجان را درک کنید و متوجه باشید و با توجه به لحن گوینده لحن صدایتان را مدیریت کنید. تا همدلی لازم را انجام داده باشید. باید در نظر داشته باشید که زبان بدن میتواند هزاران بار گویاتر از کلمات باشد به عنوان مثال وقتی از کسی میپرسید “خوبی؟” و پاسخ میدهد که “خوب هستم” در حالی که این مطلب را با لحنی بسیار آرام و کمی غمگین بیان میکند، شما باید درک کنید که در پس این لحن مفهوم دیگری وجود دارد و نشان دهنده حال خوب گوینده نیست. به همین دلیل است که باید به لحن بیان افراد توجه بسیار زیادی داشته باشید .
هشتم: متعصب نباشید.
تعصبات، ارزشها و آنچه را که دوست دارید تنها شما دوست دارید پس وارد دنیای تعارضات نشوید.
نهم: ایجاد ارتباط بین اطلاعات پراکنده
اطلاعات پراکنده دریافتی را به خوبی دریافت نموده و سعی کنید بین آنها ارتباط مناسب برقرار کنید. این امر با تمرکز به خوبی قابل انجام است.
دهم: ارتباط غیر کلامی
از توجه به ارتباطات غیرکلامی غافل نشوید. حرکات بدن، چشم ها، دستها. نشانه های غیرکلامی میتوانند پیام های بسیاری را برای شما داشته باشند. هنگامی که فردی به حالت خمیده راه میرود و شانه های وی افتاده است و یا زمانی که شخصی سر خود را میان دستانش گرفته و در گوشه ای ساکت نشسته است، همگی اینها دارای پیام هایی برای شما هستند. بنابراین باید به این نشانه های غیرکلامی توجه کنید. بسیاری از اوقات از طریق توجه به همین نشانه های غیرکلامی میتوانید به درون افراد پی ببرید و آنها را کاملاً درست درک کنید. پس بهتر است زبان بدن را به خوبی بیاموزید.
یازدهم: هنگام گوش دادن توجه به زبان بدن خود داشته باشید
وقتی شما در مقابل گوینده قرار میگیرید، بدن شما نیز به او پیام هایی را انتقال میدهد. پس این مهم است که بدانیم به چه شکلی مقابل او شنونده صحبت هایش باشیم. سعی کنید دست به سینه و اخم کرده روبروی او قرار نگیرید. اگر میخواهید بهترین تاثیر را بگذارید و شنونده خوبی باشید، سعی کنید کمی مایل به جلو خم شوید و به چهره او نگاه کنید این شکل از بدن بیانگر مشتاق بودن شما برای ادامه بحث است. همچنین گاهی از حرکات بدن در جهت توجه و تایید استفاده نمایید. به موقع لبخند بزنید یا تعجب کنید یا سر خود را تکان دهید، این یعنی من دارم به تو گوش می دهم و می فهمم.
دوازدهم: از او سؤال بپرسید.
بخشی از مهارت گوش دادن، وابسته به مهارت سوال پرسیدن شما است. معمولاً با هر چند کلمه سوالی که میپرسید، اگر دقیق و هوشمندانه بپرسید، میتوانید چند ده یا چند صد کلمه بشنوید. سوال پرسیدن، هم این اطمینان را به طرف مقابل میدهد که به حرفهایش گوش میدهید و هم باعث میشود خودتان دقت و تمرکز بیشتری داشته باشید. ضمناً فراموش نکنید که وقتی را که طرف مقابل صرف پاسخ دادن به پرسش شما میکند، عملاً در خدمت شماست. بنابراین، هرگز به فرصتی که در اختیار دیگران قرار میدهید تا به سوالات شما پاسخ دهند، حس بد نداشته باشید.
سیزدهم: درک خود را از صحبت های او بیان کنید
یکی برداشت خود را از صحبت های مخاطبتان بیان کنید. اجازه دهید او بداند که شما از کلمات و جملات او چه پیامی را دریافت کرده اید. اگر جایی دچار اشتباه شده بودید، بتواند شما را متوجه سازد و سوء تفاهمی ایجاد نشود. حتماً دقت داشته باشید که گوش دادن فعال، زمانی به مفهوم واقعی خود میرسد که شما منظور مخاطب را به طور کامل دریافت کرده باشید. بنابراین حتماً در حین صحبت، برداشت خود را با او در میان بگذارید.
چهاردهم: هنگام گوش کردن برای پاسخ دادن آماده نشوید.
مهمترین خطا در هنگام گوش دادن به حرفهای دیگران این است که همزمان به پاسخی که می خواهیم بدهیم فکر کنیم. ما معمولاً احساس میکنیم که در گفتگو یا مذاکره یا هر نوع ارتباط با دیگران، اگر بعد از صحبت آنها سکوت کنیم و کمی فکر کنیم و سپس پاسخ دهیم، فردی ضعیف یا مذاکرهکنندهای ضعیف یا دوستی غیرهمراه محسوب میشویم. در حالی که اتفاقاً چنین نیست: وقتی بعد از صحبت طرف مقابل کمی سکوت میکنیم و سپس حرف میزنیم، او احساس میکند که حرف ارزشمندتری زده و حرفش برای ما هم مهم بوده و ما هم روی حرف او فکر کردهایم. همچنین، پس از پایان گفتگو، کسی به خاطر نمیآورد که ما بعد از حرفهای او، چقدر سکوت کردهایم و سپس پاسخ دادهایم. تنها پاسخهای ماست که در ذهن مخاطب باقی میماند. اگر داخل اینترنت جستجو بدهید بیشتر از این هم مطلب در رابطه با تکنیک های گوش دادن وجود دارد.
چند نکته مهم:
- از بیهوده سخن گفتن همیشه پرهیز کنید.
- هیچگاه چیزی یا کسی را تمسخر نکنید.
- از سخنان ناروا و زشت و القاب ناپسند به دیگران خودداری کنید.
- از غیبت کردن و صحبت کردن پشت سر دیگران خودداری کنید.
- جملات خوب و مثبت در مورد شرایط و افراد به کار ببرید .
این ها راه های ساده ولی بسیار کاربردی برای خوب شنیدن هستند و در نتیجه، آن منافعی که برای ما دارد میتواند زندگی ما را تغیییر دهد. زمانی که ارتباطات جدید ایجاد میشود، به خاطر خوب گوش دادن اعتماد به نفس ما هم افزایش پیدا خواهد کرد.
زهرا شیخ الاسلامی
دانشپذیر گروه ۴۴
آکادمی بین المللی فراکوچ