اهداف بلند مدت چیزی است که ما می خواهیم به آن برسیم و کمی بالاتر از «آنچه برای زنده ماندن نیاز داریم» قرار میگیرند. برخلاف برنامه های روزانه یا اهداف کوتاه مدت، آنها رفتارهای ما را در دراز مدت هدایت می کنند. هیچ تعریف روانشناختی برای این نوع اهداف وجود ندارد و آنها یک ساختار بالینی نیستند، اما به ما کمک می کنند تعیین کنیم که می خواهیم چه چیزی را تجربه کنیم. هدف گذاری ما را در راه رسیدن به این اهداف بزرگ هدایت میکند و به ما در زمینه پیشرفت شخصیتی یاری میرساند. در این مقاله از فراکوچ با ما همراه باشید تا به اهمیت تعیین هدف، قوانین و نکات ضروری آن بپردازیم.
فهرست مطالب
هدف چیست؟
هدف به معنای؛ وضع هدف یا هدفگذاری برای دستیابی به نتایج خاصی است که فرد یا گروهی، در زندگی یا کار خود تعیین میکنند. هدفها نقطههای هستند که افراد به سمت آنها حرکت میکنند و تلاش میکنند تا با پیگیری و کار، به آنها برسند. هدفها میتوانند موتور اصلی تحولات و تغییرات در زندگی باشند.
چرا باید در زندگی هدف گذاری کنیم؟
بسیاری از ما رویاهایی داریم. ما می دانیم چه چیزی ما را خوشحال می کند، چه چیزی را دوست داریم امتحان کنیم و حتی ممکن است تصور مبهمی در مورد چگونگی انجام آن داشته باشیم. هدف گذاری دقیقا برنامه ریزی برای رسیدن به این آرزو هاست. علاوه بر این هدف گذاری واضح می تواند از جهاتی دیگر نیز مفید باشد.
-
تعیین هدف می تواند رفتارهای ما را روشن کند
رسیدن به اهداف و اندیشه ای که ما برای ایجاد آنها به کار می بریم؛ توجه ما را به چرایی، چگونگی و خواسته های ما معطوف می کنند. به این ترتیب، هدف گذاری به ما چیزی می دهد که باید روی آن تمرکز کنیم.
هدف گذاری به ما چیزی می دهد که متعهد باشیم مثلا ممکن است تغییر شغل آسان نباشد، اما اگر هدف شما باشد، حداقل می توانید اقداماتی را در این زمینه انجام دهید.
-
پیدا کردن جایگاه (بازخورد)
وقتی می دانیم که می خواهیم کجا باشیم، می توانیم ارزیابی کنیم که در حال حاضر کجا هستیم و پیشرفت خود را ترسیم کنیم. این بازخورد به ما کمک می کند تا رفتار خود را متناسب با آن تنظیم نماییم. وقتی خود را در مسیر ارزش هایمان ببینیم، مغز ما دوپامین ترشح می کند و به ما اجازه می دهند رفتارهایمان را همسو کرده یا مجدداً همسو کنیم و ما را در مسیر درست نگه می دارد.
-
هدف گذاری می تواند شادی را ارتقا دهد
وقتی اهداف ما بر اساس ارزش های ما باشند، معنادار هستند. معنا، هدف و تلاش برای چیزی «بزرگتر» عنصر کلیدی نظریه خوشبختی در روانشناسی مثبت گراست.
همراه با احساسات مثبت، روابط، مشارکت و موفقیت (که اهداف اجازه می دهد)، این چیزی است که در بین ما به «زندگی خوب» معروف شده است.
-
وجود اهداف، ما را تشویق می کند تا از نقاط قوت خود استفاده کنیم
وقتی آنچه را که برای ما اهمیت دارد در نظر بگیریم، می توانیم بیشتر با نقاط قوت درونی و احساساتمان هماهنگ شویم. تعیین یک بازه زمانی برای خودمان یک چیز است، اما استفاده از نقاط قوت ما برای رسیدن به آن سطح مجموعه ای از مزایای دیگر را به همراه دارد.
مطالعات نشان می دهد که دانستن و استفاده از نقاط قوت ما می تواند اعتماد به نفس، تعامل، و حتی احساس رضایت از سلامتی و زندگی را افزایش دهد. بنابراین استفاده از آنها در پی اهداف ما می تواند برای رفاه ما مفید باشد.
قوانین اصلی برای رسیدن به هدفگذاری
قانون عینک بزرگ نما:
قانون عینک بزرگنما یکی از مهمترین قوانین در تعیین هدف است که به شما کمک میکند تا به شکل واقعبینانهتر و دقیقتر به هدفهای خود نگاه کنید. به طور خلاصه، این قانون به شما یادآوری میکند که هدفها را به شکلی بزرگنما و کامل مشاهده، و همچنین از جزئیات آنها پیروی کنید.
وقتی شما عینک بزرگنما را میزنید، تصویر کلی و کامل را مشاهده میکنید، اما همچنان قادرید تا به جزئیات کوچک نیز توجه کنید. به همین ترتیب، در تعیین اهداف، شما باید ابتدا تصویر کلی و جامع را در نظر داشته باشید، سپس به جزئیات و مراحل کوچکتر بپردازید.
به عنوان مثال، اگر هدفتان افزایش درآمد شخصیست، با عینک بزرگنما ابتدا تصویر کلی از وضعیت مالی خود و مقداری که میخواهید به آن اضافه کنید، را مشاهده کنید. سپس با دقت به جزئیات مانند منابع درآمدی مختلف، هزینهها، سرمایهگذاریها و برنامههای کاری بپردازید.
با اجرای قانون عینک بزرگنما، هدفهایتان را با دقت و اصولی تعیین کرده و از نگاه وسیع و واقعبینانهتری دستاوردهای خود را بهرهبرداری کنید.
قانون اثر گلوله برفی:
قانون اثر گلوله برفی یک مفهوم قدرتمند می باشد که در تعیین هدفها بسیار موثر است. این قانون به شما توصیه میکند که هدفهای خود را به شکل کوچکترین واحدها و اقدامات ممکن تقسیم کنید، سپس با تمرکز و انگیزه به اجرای هر قدم پرداخته و آن را به اندازهی یک گلوله برفی افزایش دهید. به این ترتیب، از تجمع اقدامات کوچک، یک نتیجهی بزرگ و قابل توجه را خواهید داشت.
زمانی که گلوله برفی را به حرکت درآورید، به شکل آهسته و پیوسته به جلو حرکت میکند و در مسیر خود، تودههای بزرگتری از برف را جذب میکند و به طور تدریجی بزرگتر و قویتر میشود. همین اصول در تعیین هدفها نیز کارآمد است. ابتدا با تعیین هدفهای کوچک و ممکن تر، به تدریج به اهداف بزرگتر و دشوارتر نیز خواهید رسید.
با اجرای قانون اثر گلوله برفی، میتوانید هدفهای بزرگتر خود را به شکل اقدامات کوچکتر و مداوم تقسیم کنید و از تجمع این اقدامات به سمت دستیابی به هدف نهایی بهرهبرداری کنید.
قانون تاکسی:
قانون تاکسی به شما کمک میکند تا در مسیر دستیابی به هدفهایتان به سرعت پیشرفت کنید. این قانون بر اساس مفهومی از سفر با تاکسی است که شامل سه مرحله اصلی به نامهای “شروع”، “مسیر” و “رسیدن به مقصد” است.
- شروع: در این مرحله، شما باید هدف خود را به شکل مشخص و واضح تعیین کنید. همانند ورود به تاکسی و تعیین مقصد، باید دقیقاً بدانید کجا میخواهید برسید.
- مسیر: مانند رانندگی در مسیری به مقصد، شما باید اقدامات و مراحلی را تعیین کنید که باید برای دستیابی به هدف انجام دهید. همچنین، به هنگام رانندگی ممکن است با ترافیک و موانعی روبرو شوید که نیاز به تغییر مسیر داشته باشند.
- مقصد: در نهایت، شما با اتمام مراحل و عبور از موانع، به مقصد خود خواهید رسید. این مقصد ممکن است یک هدف کوچک یا حتی هدف نهایی شما باشد.
دسته بندی اهداف
به طور ذاتی، اهداف زندگی باید معنادار باشند. از این نظر، مفیدتر است که قبل از فهرست بندی هدف ها، در مورد دسته ها یا انواع هدف زندگی فکر کنید.
هدفها به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: هدفهای ذاتی و هدفهای بیرونی.
- هدفهای ذاتی: این نوع از هدفها به انگیزهها، ارزشها و خصوصیات داخلی فرد ارتباط دارند. معمولاً این اهداف بر پایه علاقهها، شغفها و ارزشهای شخصی تعیین میشوند. به عبارت دیگر، افراد به دلایل شخصی و درونی مانند خوشایندی، رضایت شخصی و توانمندیهای خود به دستیابی به این هدفها تمایل دارند. به عنوان مثال، اهدافی مانند پیشرفت در هنر مورد علاقه یا بهبود روابط شخصی میتوانند اهداف ذاتی باشند.
- هدفهای بیرونی: این نوع از هدفها به عوامل خارجی مانند انگیزههای مالی، اجتماعی یا انگیزههای دیگران مرتبط هستند. افراد به دلیل تاثیرات محیطی، نظرات دیگران یا پاداشهای خارجی مثل پول، شهرت یا جایزه به دستیابی به این هدفها تمایل دارند. به عنوان مثال، بهبود وضعیت اجتماعی یا درآمد مالی میتوانند اهداف بیرونی باشند.
هر دو نوع هدف در زندگی انسان نقش مهمی ایفا میکنند و بسته به شخصیت، ارزشها و موقعیت شخصی، افراد ممکن است ترجیح دهند به یکی از این دستهها تمرکز کنند.
این نکات را در تعیین هدف خود جدی بگیرید
-
اهدافی را تعیین کنید که به شما انگیزه بدهد.
زمانی که اهدافتان را تعیین میکنید، باید آنها به شما انگیزه بدهند. این یعنی اطمینان از اینکه، این اهداف برای شما مهم هستند و دستیابی به آنها برای شما ارزشمند است. اگر شما علاقۀ کمی به نتیجه داشته باشید، پس شانس شما در تلاش برای به حقیقت پیوستن آنها بسیار کم است. انگیزه، کلیدی برای دستیابی به اهداف است.
-
اهداف خود را بنویسید.
“من هنوز هم داستانهای جذابی از افراد مشهوری میشنوم که پیش از دست یافتن به شهرت امروزی خود، رویاهایشان را نوشتهاند. “جیم کری” به تپه هالیوود رفت و چکی به مبلغ ۱۰ میلیون دلار در وجه خود نوشت. او در قسمت یادداشت نوشت «برای خدمات ارائه شده». این کمدین بعد از گذشت سالها چک را پیدا کرد. مدتها قبل او این مبلغ را برای بازی در یک فیلم گرفته بود. اکنون او جزء بازیگران گرانقیمت این صنعت است و برای یک فیلم حدود ۲۰ میلیون دلار میگیرد.”
منتی که خواندید بخشی از کتاب “بنویس تا اتفاق بیفتد” نوشته “هنریت کلاوسر” (Henriette Anne Klauser) است؛ نوشتن یک هدف، آنرا واقعی و ملموس می کند. با نوشتن، دیگر هیچ بهانه ای برای فراموش کردن آن ندارید.
-
to do list داشته باشید.
از یک لیست انجام کارها استفاده کنید، الگویی برای این لیست تهیه کنید که اهداف شما در بالای آن قرار داشته باشد. اگر از یک برنامه عمل استفاده می کنید، اهداف شما بایستی در بالای فهرست کاری شما قرار بگیرد.
دانلود نمونه to do list
۵ اشتباه رایج در تعیین هدف
تعیین هدفها امری مهم ولی پیچیده است. در ادامه پنج اشتباه رایج در تعیین هدفها را آوردهایم:
- تعیین هدفهای نامناسب: انتخاب هدفهای نامناسب و غیرواقعی میتواند باعث ناامیدی و نارضایتی شود. هدفها باید واقعبینانه و قابل دستیابی باشند.
- عدم تطابق با ارزشها: هدفهایی که با ارزشها، اصول و موقعیت فردی تطابق ندارند، ممکن است باعث ایجاد تناقضات داخلی و عدم رضایت از دستیابی به آنها شوند.
- مشخص نبودن: هدفها باید مشخص و واضح باشند. عدم داشتن توصیف دقیق از هدفها میتواند باعث کندی در رسیدن به آنها شود.
- عدم تطابق با زمانبندی: تعیین هدفها بدون در نظر گرفتن زمانبندی مناسب میتواند منجر به تعلیق یا عدم دستیابی به آنها شود.
- عدم انطباق با محیط و شرایط: درنظر نگرفتن شرایط محیطی، اقتصادی و اجتماعی ممکن است باعث انجام کارهای غیرموثر و ناکامی در رسیدن به هدفها شود.
مهارت هدفگذاری و تعیین هدف مبحثی است که تا به اینجا به آن پرداختهایم. اشتباهات بیان شده و هزاران اشتباه دیگر هر روزه بدون آنکه حتی متوجه شویم در تعیین هدف و نرسیدن شما به اهدافتان دخیل است. برای مثال بسیاری از ما کار خود را با نیتهای بزرگ آغاز میکنیم اما اغلب در برخورد با اولین مانع از آن دست میکشیم. درواقع به خاطر اینکه در هدف، زمان و چگونگی رسیدن به آن را مشخص نکردهایم، این امر گاهاً ما را از آن هدف دور کرده یا زمان دستیابی به آن را با تأخیر مواجه کرده است.
آیا تابهحال با اینگونه موارد روبهرو شدهاید؟ خوب است بدانید که این موضوع مشکل تعداد بسیاری از مراجعان جلسات کوچینگ ما نیز هست. آنها توانستهاند این مشکل را با همراهی یک کوچ پشت سرگذاشته و به اهداف خود برسند.
بهطورکلی، کوچینگ رویکردی متمرکز بر هدف دارد. این مهارت کوچ است که در راستای هدفگذاری جلسه کوچینگ اهداف کوچی را به اصطلاح اسمارت (smart) ساخته و دسترسی به آن را تسهیل کند؛ بنابراین توانایی و مهارت هدفگذاری، یکی دیگر از صلاحیتهای اساسی یک کوچ از نظر ICF به شمار میرود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
چگونگی تأثیر هدفگذاری مؤثر یک کوچ بر میزان تحقق اهداف
اگر مهارت هدفگذاری را یک چرخه در نظر بگیریم با تعیین یک هدف، کوچ و کوچی وارد مرحله توجه و تمرکز میشوند. در مرحله بعد این مهارت کوچ است که انگیزه کوچی را در راه رسیدن به هدف بالا برده و درواقع باعث طوفانهای فکری او شود و درنتیجه این گفتگوهای کوچینگ محور، برنامه دستیابی به اهداف طرحریزی و اجرا گردد.
در این روند، اهداف بهعنوان ابزاری خودتنظیم عمل میکنند که برنامهریزی را هدایت میکند و انرژی و تفکر کوچ را بر روی یک هدف مشخص متمرکز میکند. اگرچه تعیین دستور کار (هدف) جلسات کوچینگ وظیفه کوچی است؛ اما کوچ وظیفه دارد که به نحوه تعیین اهداف انگیزشی تسلط داشته باشد و امکان دستیابی به آنها را افزایش دهد.
هدفگذاری SMART
یکی از محبوبترین ابزارهای تعیین هدف، روش Smart Goals است. این بدان معنی است که هدف حتماً باید شامل این موارد باشد:
-
Specific:
مشخص باشد؛ یعنی آنچه کوچی میخواهد در پایان فرآیند به دست آورد و درواقع هدف کلی نباشد. بهعنوانمثال:«من میخواهم اعتمادبهنفس داشته باشم» یا «من میخواهم در سخنرانی اعتمادبهنفس داشته باشم؟» با گوش سپاری دقیق و فعال میتواند به این مهم دست یابد.
-
Measurable:
قابلاندازهگیری باشد؛ این مورد درمهارت هدفگذاری یک کوچ یعنی روند پیشروی آن قابلسنجش باشد. از کجا میفهمید که موفق شدهاید؟ بهعنوانمثال «من میخواهم بتوانم بدون توقف ۲ کیلومتر بدوم» بهتر است از «من میخواهم اندام متناسبی داشته باشم.»
-
Achievable:
قابلدستیابی باشد؛ به این معنی که مشخص کنید برای رسیدن به هدف باید چهکاری انجام دهید. اقدامات خاصی را که به شما کمک میکند، یادداشت کنید. بهعنوانمثال: برای لاغر شدن هفته ای ۴ دفعه به مدت ۲۰ دقیقه پیاده روی کنم.
-
Realistic:
واقع بینانه باشد و با توجه به منابع در دسترس، قابل دستیابی باشد.
-
Time-bound:
یعنی هدف در یک بازه زمانی مشخص محقق شود. قرار دادن ضربالاجل برای رسیدن به هدف و نقاط عطف کوچی، مؤلفه بسیار مهمی است که کوچ باید در نظر بگیرد. بهعنوانمثال: «من میخواهم تا پایان سال جاری تجارتم راهاندازی کنم».
برای مطالعه دقیق و کامل تر در خصوص هوشمند سازی اهداف (Smart Goals) روی تصویر زیر کلیک کنید…
مهارت هدف گذاری اسمارت بهطور خلاصه
در حقیقت، مهارت هدفگذاری در جلسه کوچینگ، معیار «زمان مشخص و محدود» را برآورده میکند؛ زیرا ازنظر ماهیت، کوتاهمدت است و این در حالی است که تمرکز بر «مرتبط بودن» آن را تضمین میکند.
کوچ با استفاده از تکنیکهای سؤال خود در کنار کوچی میماند تا مطمئن شود که جلسات و گفتگوهای کوچینگ محور آنها، اهداف مشخصی از آنچه میخواهند محقق میسازد، اهداف انتخابی آنها مشخص و خاص است، قابلدستیابی است. یا اینکه آیا این هدف یا اهداف قابلاندازهگیری است یا خیر. بدون در نظر گرفتن این موارد، نه کوچ و نه کوچی قادر به ارزیابی میزان پیشرفت خود در جهت رسیدن به هدف نخواهند بود.
حال شاید از خود بپرسید که یک کوچ باید چگونه سؤالاتی بپرسد تا بهترین هدفگذاری را داشته باشد؟ سؤالاتی که یک کوچ میپرسد باید با ذهنیت متمرکز بر هدف باشد. بهعنوانمثال:
- انجام ……. چگونه به شما کمک میکند تا به هدف خود برسید؟
- برای پیگیری پیشرفت خود از چه اقداماتی استفاده خواهید کرد؟
- فکر میکنید این هدف چقدر واقعبینانه است؟
انجام پروسه هدفگذاری با ایجاد و برنامهریزی یک فرایند کوچینگ منظم، بهراحتی قابلدستیابی خواهد بود؛ زیرا باعث ایجاد انگیزه در فرد میشود و تشخیص آن هنگام دستیابی به هدف آسان است.
نکات مهمی درمورد مهارت هدفگذاری یک کوچ در جلسه کوچینگ
دلایل زیادی بر لزوم مهارت هدفگذاری کوچ در جلسه کوچینگ وجود دارند؛ چرا یک هدفگذاری نامناسب ممکن است باعث تحریف جلسات یا تأخیر در تحقق هدف کوچی گردد. بااینوجود پیروی از مراحل زیر نیز موفقیت کوچ را در رسیدن به اهداف افزایش میدهد و همچنین استفاده و بهرهمندی از مزایای جلسات کوچینگ را برای کوچی به حداکثر میرساند:
-
زمینههای اولویت را در هدف در نظر بگیرید.
کدام موارد یا اهداف کمترین میزان رضایتمندی را در کوچی ایجاد میکند؛ یا به عبارتی کدام هدف برای کوچی حائز اهمیت بیشتری است؟ هدفی که کوچی انتخاب میکند باید برای او مهم باشد وگرنه برای ایجاد تغییر تلاش نخواهد کرد.
-
آنچه را کوچی میخواهد به دست آورد، بنویسید.
به یاد داشته باشید مهارت هدفگذاری در جلسه کوچینگ یعنی بدانید که هدف چیزی است که کوچی میخواهد باشد، میخواهد داشته باشد یا میخواهد آن را انجام دهد. این مهارت کوچ در نوشتن اهداف میتواند موفقیت کوچی را در دستیابی به آنها بسیار افزایش دهد.
-
از کوچی بپرسید: آیا واقعاً این هدف خود اوست؟
آیا این همان چیزی است که میخواهد به آن برسد یا این چیزی است که احساس میکند باید به آن برسد؟ بیشک افراد فقط به آن اهدافی که متعهد هستند، خواهند رسید.
-
هدف کوچی چقدر واقعبینانه است؟
همه ما وقتی به هدفی دست مییابیم که ما را فراتر از حد معمول خود قرار میدهد و در آن لحظه احساس خوبی داریم؛ اما تلاش برای رسیدن به هدفی که واقعبینانه نباشد، انگیزه ما را برای انجام آن تحریک نمیکند. مهارت هدفگذاری یک کوچ میتواند کوچی را همراهی کند تا خود واقعیاش را ببیند و از خود توقعات فراتر از واقعیت نداشته باشد.
معرفی کتاب
کتاب “کوچینگ چیست”، نوشتهٔ یاسر متحدین؛
یک منبع ارزشمند برای شناخت و درک مفهوم کوچینگ است. این کتاب به شما کمک میکند تا با اصول و فلسفه کوچینگ آشنا شوید و به عنوان یک راهنمای عملی برای شروع کار به عنوان یک کوچ فعالیت کنید.
در این کتاب، یاسر متحدین به طور جامع به توضیح مفاهیم و ابزارهای کوچینگ میپردازد. او توضیح میدهد که کوچینگ چگونه میتواند در رشد شخصی و حرفهای شما تأثیرگذار باشد و چگونه میتوانید با استفاده از تکنیکها و روشهای کوچینگ به دیگران کمک کنید.
برای دانلود خلاصه این کتاب به صورت رایگان کلیک کنید...کتاب “بنویس تا اتفاق بیفتد”، نوشته هنریت کلاوسر؛
آیا تا به حال به دنبال انگیزهها و ایدههای جدید برای تحقق هدفها و رسیدن به موفقیت بودهاید؟ آیا میخواهید بدانید چگونه ایدههای خود را به داستانهای جذاب تبدیل کنید و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشید؟ اگر پاسخ شما بله است، کتاب “بنویس تا اتفاق بیوفتند” برای شما نوشته شده است.
این کتاب به شما نقشهی راهی کامل ارائه میدهد تا از ذهنیت معمولی به ذهنیت خلاقانه تبدیل شوید. نویسنده با بهرهگیری از تجربیات شخصی خود، شما را به دنیایی از ایدهپردازی، داستانسازی و ارتباط برای اثرگذاری بیشتر هدایت میکند.
جمع بندی:
همه ی ما در زندگی برای رسیدن به کمال و آسایش تلاش میکنیم. در پیمودن مسیر بهتر شدن به راه های ساده و راحت زیادی برخورد خواهیم کرد. وجود اهداف واضح و شفاف و مشخص بودن چگونگی رسیدن به آنها، ما را در محکم تر قدم برداشتن در مسیر دستیابی به زندگیِ بهتر یاری میرساند. مهارت هدفگذاری یک ابزار قدرتمند برای رسیدن به موفقیت و بهرهوری در زندگی است. با تعیین اهداف و طراحی برنامههای متناسب، میتوانیم به دستاوردهای بزرگی دست پیدا کنیم و به احساس انجام وظیفه و خودانگیختگی دست یابیم.
با تشکر از شما که وقت خودتان را برای مطالعه این مقاله صرف نمودید. اگر نیاز به مشاوره و راهنمایی در خصوص دوره های آموزش کوچینگ فراکوچ را دارید، میتوانید با مشاوران تیم فراکوچ در میان بگذارید.
فرم درخواست مشاوره دوره آموزشی
مشاوره آموزشی رایگان
شما این فرصت را دارید، با تکمیل فرم زیر، قبل از انتخاب دوره آموزشی مناسب خود، از مشاوره رایگان کارشناسان آموزشی مجموعه فراکوچ استفاده نمائید.
من کتاب بنویس تا اتفاق بیوفتد رو خوندم
عالیه و دیالوگ هایی داره که واقعا تا مدت ها فراموش نمیکنید و آویزه گوشمون میشه
من هم این کتاب رو مطالعه کردم و از نظرم عالی
ممنونم که نظرتون رو با ما به اشتراک میذارید🌹🌹