
این کار را انجام دهید تا همه جا از شما استقبال شود.
آلفرد آدلر، روانشناس مشهور وینی در کتابی به اسم «زندگی باید برای شما جه معنایی بدهد؟» نوشته است: «فردی که به هیچ انسانی علاقه مند نمی شود، در زندگی اش همیشه با مشکلات بزرگ مواجهه است و بیشتر از دیگر انسان ها به طرف مقابل خود صدمه می رساند. این گونه اشخاص معمولاً بیکار، شکست خورده و افسردهاند.» چنانچه بخواهید در داستان نویسی موفقیت هایی کسب کنید، باید اول مردم را دوست بدارید. اگر دوست دارید مردم جذب شما شوند با آنها با شور و شوق صحبت کنید. اگر دوست دارید مردم به شما علاقه واقعی داشته باشند، قدم اول این است که: «دیگران را واقعاً دوست بدارید و به آنها علاقهمند شوید.»
راهی ساده برای دل به دست آوردن
«اعمال انسان بلندتر از کلماتش سخن میگویند و یک لبخند میگوید: من دوستت دارم. تو مرا شادمان میکنی. از اینکه تو را میبینم واقعاً خوشحالم.» پروفسور ویلیام جیمز بیان کرده است: «تصور میشود عمل پس از احساسات میآید اما در حقیقت عمل و احساسات همراه هم هستند. با دقت در عمل که تحت فرمان مستقیم اختیار ما است، می توانیم احساسات را که تحت فرمان نیست، تنظیم و کنترل کنیم.» همه انسان ها در دنیا در پی سعادت و خوشبختی اند و برای جستن آن تنها یک راه مطمئن است و آن تحت فرمان در آوردن اعمال و افکار خوشبختی و سعادت است.
آنچه شما را سعادتمند می کند نوع نگرش و شیوه تفکر شماست. شکسپیر اظهار می دارد: «هیچ چیز در دنیا خوب یا بد نیست این نوع نگرش و دید ما به زندگی است که چیزها را بد یا خوب جلوه می دهد.» لینکلن میگوید: «اکثر اشخاص همانقدر احساس سعادت و خوشبختی می کنند که تصمیم گرفته اند خوشبخت باشند.»
فکر، مافوق همه چیز قرار دارد. با همه چیز با فکر مثبت برخورد کنید. برخوردی سرشار از خوشحالی، صراحت و شجاعت. فکر درست راز آفرین و خلاقیت است. هر چیز را اگر بخواهید به دست می آورید؛ و هر دعایی اگر از ته دل شما باشد، برآورده خواهد شد. ما آنچه که می خواهیم، می شویم. چانه و سر را بالا نگه دارید زیرا ما برای خود خدایی کوچک هستیم. چینی های باستان انسان های عاقل و حکیمی بودند زیرا طریق زندگانی آنها بسیار عاقلانه بود. آنها ضرب المثلی دارند که باید من و شما آن را با طلا بنویسیم و داخل کلاهمان حک کنیم، آن ضربالمثل این است: «انسانی که نمی خندد، نباید مغازه باز کند.»
ارزش یک لبخند
لبخند هزینه ای ندارد، ولی چیزهایی گرانقیمت را خلق می کند؛لبخند بی آنکه لبخند زننده را بی چیز کند، دریافت کننده اش را غنی می سازد؛لبخند شاید برای یک لحظه بیشتر نباشد، اما گاهی خاطره اش تا ابد در ذهن باقی می ماند؛هیچ شخصی آن چنان ثروتمند نیست که بی آن بتواند سرکند و هیچ شخصی آن چنان فقیر نیست که از منافع آن بهره مند نگردد؛لبخند را نمی توان به سرقت برد زیرا لبخند یک کالای زمینی و عینی نیست و تا وقتی هدیه نشود، به دست آورده نمی شود؛اسم افراد را به یاد بسپارید و صدایش بزنید تا ببینید ارزان ترین و مؤثرترین تعریف را در موردش به کار برده اید؛انسان ها آنقدر به اسم خود علاقه دارند که سعی می کنند هر طور شده و به هر قیمتی نام خود را جاودانه کنند؛اگر مایلید مردم به شما علاقهمند شوند و شما را دوست بدارند به قانون زیر توجه کنید: «به یاد داشته باشید اسم یک شخص، برایش زیباترین و پر طنین ترین صدایی است که در دنیا می شنود.»
روشی ساده و راحت برای ماهر شدن در گفتگو
با علاقه به حرف های کسی گوش دادن، بهترین نوع توجه و لطفی است کسی نثار دیگری کند. جک وود فورد نویسندهی کتاب ((غریبه در عشق)) می نویسد: ((کم هستند انسان هایی که در مقابل تملق پنهان در علاقهمند گوش کردن هنگام صحبت طرف، خونسردی خود را حفظ کنند.))
رمز یک گفتگوی موفق چیست؟ طبق گفتهی محقق با ذوق، چارلز.د.ایلیوت ((در گفتگوی موفق هیچ رازی وجود ندارد، جز اینکه باید با تمام وجود به حرفهای کسی که با شما صحبت کی کند، گوش دهید. هیچ چیز تا این اندازه کسی را خوشحال نمی کند.)) اسحاق ف. مارکوس سن که مطمئناً بزرگترین و خبره ترین کسی است که با شخصیت های برجسته مصاحبت نموده است، می گوید اکثر افراد نمی توانند توجه طرف مقابل را به خود جلب کنند و دلیلش هم گوش ندادن با تمام وجود به سخنان مقابل است. آن ها مدام به این فکر می کنند که بعد از این سؤالی که الان پرسیدند چه سؤالهای دیگری مطرح نمایند و اصلاً به این که طرف چه پاسخی می دهد، توجه نمی کنند.
انسان های برجسته و مهم به من گفته اند که آن ها مستمعان خوب را به سخنوران خوب ترجیح می دهند اما این طور که به نظر می آید استعداد خوب گوش کردن مثل هر استعداد خوب دیگری واقعاً کمیاب است. ریدرز دایجست نوشته: ((اکثر بیماران وقتی می خواهند که پزشکی آنها را معاینه کند، در حقیقت در پی آن هستند که کسی به درد دلشان گوش دهد و با آنها همدردی کند)).
اگر مایلید بدانید چگونه دوستی را از خود متنفر کنید طوری که او پشت سر به شما نیشخند بزند و تحقیرتان کند، مطابق این دستور، عمل کنید: هیچ گاه برای زمان طولانی به حرف هایش گوش نکنید. مدام خودتان صحبت کنید و در بحث ها فقط خودتان گوینده باشید. به محض اینکه ایدهای به ذهنتان آمد، حتی وقتی دوستتان در حال صحبت است، حرف او را قطع کنید و ایدهتان را بیان کنید و اجازه ندهید حرفی که داشت می زد را تمام کند. آن طور وانمود می کنید که از او باهوشتر هستید و تمایلی به شنیدن جفنگیات او ندارید.
بنا به گفتهی دکتر نیکولاس موری باتلر، رئیس دانشکدهی کلمبیا ((انسانی که فقط به فکر خودش است، انسان بی ادبی است حتی اگر تحصیلات دانشگاهی داشته باشد.)) لذا اگر مایلید سخنران خوبی باشید، باید مستمع خوبی باشید. همانگونه که خانم چارلز نورت ها لی بیان می کند برای اینکه جلب توجه کنید باید به دیگران توجه کنید. چگونه می توانیم جلب توجه کنیم؟ تنها راه جای گرفتن در دل انسان ها آن است که با آنها دربارهی موضوع موردعلاقهشان صحبت کنیم.
چه کنیم که دیگران خیلی زود به ما علاقهمند شوند؟ ((همیشه کاری کن که طرف مقابل حس کند شخص مهمی است.)) به قول پروفسور جان دیویی، احساس مهم و بزرگ بودن در انسان، ژرفترین و بزرگترین انگیزه است. پروفسور جیمز نیز می گوید: ((بزرگترین میل در بشر، عطش او برای مورد تحسین قرار گرفتن است.)) همانطور که بارها گفته ام، همین انگیزهی مهم بودن، مهمترین وجه تمایز میان انسان و حیوان است و نیز همین انگیزه در پیدایش تمدن ها نقش داشته است.
عیسی مسیح همه این حرف ها را که مطمئناً مهمترین قانون دنیا است در یک جمله خلاصه می کند: ((آنچه برای خود نمی پسندی، برای دیگران نپسند.)) جملات کوتاهی مثل ((ببخشید))، ((مزاحم شدم)) و ((آیا ممکن است لطفاً…))، ((میل دارید…))، ((ممنونم))، ((سپاسگزارم))، همانند روغنی است که چرخ های زندگی ما را به راه می اندازد و همچنین دلیل بر شخصیت و ادب هم هست.
هر ملتی خود را بهتر و بالاتر از ملت دیگر می داند و این حس، وطن پرستی را به وجود می آورد و وطن پرستی هم سبب ایجاد جنگ و خونریزی است. واقعیت را رک به شما می گویم. واقعیت این است که هرکسی که شما با او ملاقات می کنید، خود را بهتر از شما می داند؛ و تنها راه مطمئن و سادهای که می توانید وارد قلب او شوید این است که مهم بودن او را در دنیای کوچک خودش تصدیق کنید: از روی صمیمیت و صادقانه، نه ساختگی و ظاهری.
جملهی امرسون را فراموش نکنید: ((هر شخصی که ملاقات می کنم از جهتی بر من برتری دارد و در آن رشتهی به خصوص او بر من برتری دارد و من می توانم چیزی از او بیاموزم.)) و قسمت ملال آور این قضیه این است که: معمولاً همان اشخاصی که کمتر از همه مستحق ایناند که خود را کاره ای بدانند، بیشتر از همه احساس داخلی بی لیاقتی خود را به صورت ادعا و خودنمایی (که خیلی هم زشت و مسخره است)، نشان می دهند.
به قول شکسپیر: ((ای انسان، ای انسان متکبر، تو با به دست آوردن کمی قدرت در زیر آسمان کارهایی انجام میدهی که فرشتگان را به گریه میاندازی)). دیسرائیلی که یکی از برجستهترین مردانی بود که بر انگلیس حکمرانی کرد، می گوید: ((با یک مرد درباره خودش صحبت کنید، در این صورت او ساعتها وقتش را صرف گوش دادن به حرف های شما می کند.))
شش روش برای جلب کردن محبت دیگران
اصل اول: به اشخاص دیگر علاقهمند شوید.
اصل دوم: لبخند بزنید.
اصل سوم: فراموش نکنید که اسم یک شخص، زیباترین و پرطنینترین صدا در هر زمان است.
اصل چهارم: شنونده خوبی باشید. دیگران را مشتاق کنید دربارهی خود صحبت کنند.
اصل پنجم: درباره علایق طرف مقابل صحبت کنید.
اصل ششم: کاری کنید که طرف احساس کند که آدم مهمی است و این کار را صمیمانه و صادقانه انجام دهید.